بذار یه بار درست و حسابی بگم که من جنتی نیستم از جنتی هم خوشم نمیاد. اما مطمئنن یه فتنه ای تو این مملکت هست به نام خاتمی که زندگی خلق خدارو جهنم کرده، آره. همونایی که اونهمه زن افریطه در آستین پروردن فقط! آره اگه زن خوبی هستی جا داره که بهت بر بخوره! مردا رو هم که چطوری تربیت کرده خاتمی؟ ماشالله آروغ پشت آروغ در اقصی نقاط دنیا! آره، حالا دیگه همه چیو بهتون گفتم. حالا دیگه مسوولیتی در قبال کسی از شماها ندارم. حالا دیگه میتونید برید هر طور دوست داشتید زندگی کنید. حالا دیگه نیازی به من ندارید. منم جمعبندیم اینه که تا آخر عمر فقط باید با شعار ههههههههههههههقققققققققققااااااااااغیییییییییییی زندگی کرد چونکه تو این خرابشده کسی واسه چیز درست و حسابی ارزش قائل نیست. ذت زیاد. ترمز دستی. هر کوفت و زهر ماری که منم آدم بدی میکنه مثل همه آش و لاشایی که تو این مملکت زندگی میکنن.

من اگر تو این مملکت کاره ای بودم چکار میکردم؟ اولین کاری که میکردم میگرفتم هفت جد و آباد و ننه بابای کل زنایی که به وضوح فقط به خاطر مهریه شوهر کردن و بعد طلاق هم پدر شوهره رو در آوردن در میاوردم. حیف که من تو این مملکت کاره ای نیستم!

چرا نه؟

چرا نه؟ چون کدوم زن درست حسابی پیدا میشه که تو زندگیش یاد گرفته باشه به کسی مهر داشته باشه که کسی بخواد بهش مهر داشته باشه که بعد طلاق یا قبل طلاق بخواد بهش مهریه بده. همینجوری که راحتتره که!

چرا زن نمیگیرم؟ چون حوصله طلاق ندارم. حوصله مهریه دادن ندارم. چون داستان همه کشورهای دنیا حالا شده داستان فقط یه گنگ بنگ دسته جمعی که دیگه توش هیچ ارزشی وجود نداره. آره همین کار از مهریه دادن خیلی دردش کمتره: هههههههههقققققاااااااااغییییییییییییی، هههههههههقاااااااغیییییییییییییییی، تازه میشه به همه هم به خاطر درست ادا نکردن غغغغغغغغغغغغغغ کلی وسطش گیر داد به خاطر بشار اسد!

در این دوران مبارک هیتلر

در این دوران مبارک ابتدا به امر برای شادی روح هیتلر آروغ غرا ادا کنید و در ادامه همه با هم پس از من شعار هقاغیییییییییییی رو ادامه بدید: هههههقااااااغغغغغغغغغغغییییییییییی، هههههههقااااااااااااااغیییییییییییییییییی، هقاااااااااااغییییییییییییییی، هههقققققققققققققققغیییییییییییییییییییییییی....

فقط برای یکبار

فقط برای یکبار میخوام توی زندگیم به همون حماقتی رفتار کنم که همه اروپاییا رفتار میکنن، میخوام به همون حماقتی رفتار کنم که آمریکایی ها رفتار میکنن، میخوام به همون حماقتی رفتار کنم که هندیا رفتار میکنن، میخوام به همون حماقتی رفتار کنم که خاتمی رفتار میکنه، میخوام به همون حماقتی رفتار کنم که همه استاد دانشگاها رفتار میکنن، میخوام به همون حماقتی رفتار کنم که همه خودشون رفتار میکنن تا همه ببین حماقت و مثل احمقها رفتار کردن هنر نیست. مثل احمق ها زندگی کردن هنر نیست. مثل احمق ها فکر کردن هنر نیست. همه بلدن مثل احمق ها فکر کنن. همه بلدن مثل احمق ها رفتار کنن.

بشار اسد خوب نیست، من باید چکار کنم؟ من که آدمی نیستم که جنبه داشته باشم یا بتونم کار درستی کنم چون پاسپورتم از اول ضایعس، پس حتما آلمانیا فکر میکنن که حتما من باید داعش باشم. اما نه چکار کنم؟ آلمانیا خودشون داعشین به من انگ داعشی میزنن اگه از بشار اسد بدم بیاد! آمریکا چی؟ همشون عوضین! اسراییل چی؟ همشون یه مشت گشادین که ترجیح میدن دهنشون سرویس شه اما کار درستی نکنن! کاناداییا چی؟ گشادتر از اسراییلی ها. فلسطینی ها چی؟ اصلا همونان که همین بلا رو از اول سرمون آوردن. پس چی کار کنم؟ همین عمر کوفتی رو کوفت میکنم تا لحظه مرگم. گور بابای همه. گور بابای خودم.

ماجرای بشار اسد

عاااغا، ععاااااغا، عععععاااااااااااغااااااااااااا، عععععاااااااااغاااااااااااا، ععععععععغااااااااااااا، ععععععغااااااااااااااااا، ععععععععععععععححح، عععععععععححححححح، ععععععححححححح،، عععععحححححححححح، عاااااااااااغا، ععععععععااااااااااااااغا، عععععععععععععاااااااااااغاااااااااااااااا، عععععععععععححححححححح، ععععععععحححححححححح، عععععععععحححححححح،،، ععععععععععحححححححححححححححححححح.....

علوم کامپیوتر

همه علوم کامپیوتریها میدونن که اون آقاهه که درباره اش توی کتاب سی ال آر اس نوشته بود دیگه تو دنیا وجود خارجی نداره و همشون هم میدونن که سی ال آر اس به هیچ عنوان بهترین منبعی نیست که میشه ازش الگوریتمو یاد گرفت. فقط هم خوشحالن که این کتاب چاپ میشه و میشه با خجالت این کتابو به بعضیا نشون داد و گفت اینتو یه چیزی نوشته که شما باور نمیکنید. اینتو یه چیزی نوشته که اگر من برای شما توضیح بدم حتما شما منو متهم میکنید. اینتو یه چیزی نوشته که اگه شما متوجه بشید نقشه قتل منو میکشید. همه میدونن که چه بلایی سر تورینگ آوردید. لطفا در فهم مطالب رشته تحصیلی من زیاده از حد اصرار نداشته باشید.

یه مرد ریشوی جوونی که صورت لاغر داره و یه کلاه لبه دار از این کبریتی ها، همیشه توی زندگیم هست که هیچوقت نمیشه دستشو رد کرد!

انگلیس

بیخود نیست انگلیس کشور باحالیه. چون اشعار در زندگی اونها خیلی بیشتر معنی میده تا در زندگی ما. ما با وجود اینکه اشعار خوب بسیاری داریم اما هرگز مثل مردم اونها از نزدیک اعجاب انگیزی اون اشعار رو در زندگی خودمون حس نکردیم.

قضیه بازرسان آژانس و بمب اتم

در مورد قضیه بازرسان آژانس و بمب اتم بیشتر فکر کردم. دیدم درسته دوتا بمب اتم تقلبی رو کنیم. بعد که بازرسان آژانس اومدن ببینن دستگیرشون کنیم. بعد ازشون اعتراف بگیریم تو تلویزیون پخش کنیم. اون عالی میشه!

پیام من به همه ایرانیان

زیاد خودتونو ناراحت نکنید، این ملت آدم بشو نیست!

پس از تمامی صحبتها درباره کاندوم

به قول نیما یوشیج دستها میسایم تا دری بگشایم، به عبث میپایم، در و دیوار بهم ریختشان بر سرم میشکند! نگران با من استاده سحر، صبح میخواد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به خود باخته را بلکه خبر....

اونایی که بشار اسدو پس انداختن، یحتمل به کاندوم اعتقاد نداشتن. وگرنه همچون تاپاله ای تحویل بشریت نمیدادن!

زحمت واسه چی؟ تلاش واسه چی؟ وقتی همه میدونن داستان بدبختی زندگی ما داستان کاندومه و بشار اسد؟

پیام من به هارپر (یو اف سی 188)

"استیف" جان میدونم از وقتی کانادا رو ترک کردم دیگه کلا کانادا تو سیاست با مشکل مواجه شده اما این اصلا باعث نمیشه که من برگردم کانادا. چون اصلا حال و حوصله اش نیست. من تمامی اختیاراتمو به "جی اس پی" واگذار میکنم نه به شما محافظه کارهای بی ملاحظه.

باید برم جدیدا یه کتاب چاپ کنم مردان آروغ زن، زنان ونوسی، مقدمه اش رو هم به ننه خاتمی تقدیم کنم. درباره ننه خاتمی یه مساله دیگه هم هست که به بعد انتخابات موکول میکنم.

پیام جدید من به دوست آروغ زنم و لیلا حاتمی

عزیزم بیا برام آروغ بزن ننه ات گل بپاشه واسه آروغات!

پیام جدید من به خاتمی

پس از اینهمه کش و قوس ها و پس از اینهمه صحبتها احتمالا میدونم که خاتمی صحبتهای زیادی داره درباره کاندوم و دلش خونه از اینکه به ننش گیر دادم. یا اینکه نه، چرا نتونست سر کاندوم بهم گیربده؟ از اون ناراحته. درباره ننه خاتمی یه مساله دیگه هم هست که اونو به بعد انتخابات مجلس موکول میکنم.

پیام من به اسراییل

پیام من به اسراییل اینه که بعد اونهمه زرت و پورت هنوز قضیه کاندوم تو غرب حل شده نیست. شما هم که خودتونو مال ناف غرب به حساب میارین و کل شرقیا از نظرتون فلسطینین که حق نفس کشیدن توی دنیا ندارن! چرا؟ چون چاخان پاخان شما دیگه تو دنیا درست کار نمیکنه! حالا هر وقت خواستید تحویلیتون بگیرم برید حداقل قضیه کاندومو تو غرب حل کنید، بعدا درباره جدول ضرب اگر با هم به توافق رسیدیم بعدش میشه در مورد یک سری مباحث پایه ای دوره لیسانس صحبت کرد، بعد از اونم میشه در حضور تنی چند از آدمهای باسواد در حضور دوربینهای تلویزیونی در مورد یک سری مسائل علمی صحبت کرد ضایعتون کنم. اگر هم نخواستید برید این راه دورو که خب از همون اول هممون فرضمونو میذاریم به اینکه ما همه بی سوادیم شما همه سواد دار؟ یا نه اصلا من کچلم تو مودار؟ چه میدونم والاا! هر غلطی میخواید بکنید فقط تو این وضعیت بالاگرفتن مباحث کاندوم تو دنیا من حال و حوصه ندارم تو غرب به آروغهای رفیقم گوش کنم!

عمق فاجعه در جوامع انسانی

عمق فاجعه در جوامع انسانی این است که احمقهایی در دنیا پیدا میشوند که هم رییس جاهایی هستند و هم به نظرشان دو دوتا چهارتا نمیشود تا کسی نتواند اهمیت دودوتا چهارتا را تا دسته به حلقومشان بچپاند قانع نمیشوند. عمق فاجعه دنیا همین رفتارهای فاشیستی است که در تمامی حکومتها رواج دارد. کسانی که کل دنیا و آخرت را بیهوده رها کرده اند و خود را به بحث کاندوم مشغول کرده اند، چون احتمالا مشکلاتشان در دنیا از کاندوم نشات میگیرد! به هر حال در وضعیتی که اینهمه بحث بر سر کاندوم به نتیجه نمیرسد حرف من با اوباما رییس جمهور لوزر آمریکا این است، که :گلوبالیزیشن"  چه "صیغه" مضحکی است که جان دنیا انداخته اید؟ این چه داعشی است که در دنیا به بار آورده اید؟

چالش نظر

پس از گفتگو و چالش نظر بسیار درباره کاندوم بشریت در این زمینه به نتیجه نرسید. عده ای در آمریکا معتقدند که بدون کاندوم اشعه ای ساطع میشود که نمیشود از آن چشم پوشی کرد و چپاندن آن اشعه در کاندوم گناه است. حالا چکار کنیم؟ اعتقاد یا عدم اعتقاد به کاندوم به پست و مقام هم مربوط نیست. مثلا کسانی هستند که رییس جایی هستند و به کاندوم اعتقاد دارند و زیر دستانشان به کاندوم بی اعتقادند و جاهایی هست که رییس به کاندوم اعتقاد ندارد و زیردستان به کاندوم اعتقاد دارند. به نظر شما در آمریکا باید چکار کرد؟ باید خود را به کوچه علی چپ بی کاندومی زد تا آسوده بود؟ یا باید برای کاندوم تلاش کرد؟ به نظر شما این نشاندهنده عمق پوچگرایی جامعه آمریکایی نیست؟

پیام من به سیاست مداران آمریکایی

درباره مسئله کاندوم هروقت خواستید تا آخر عمر میتونم شب تا صبح باهاتون بحث کنم. درباره مقالات و سوادم حال ندارم باهاتون بحث کنم.

متلب درست کار میکنه اگر درست استفاده بشه، قضیه فیثاغورث همیشه کار میکنه اگر مثلث قائم الزاویه باشه. با صد سال رکوع و سجود هم درستی فیثاغورث بهم نمیخوره! با صد سال سجده کردن هم فیثاغورث برای مثلث غیر قائم الزاویه جواب نمیده. مشخص نیست که بشر تونسته یه چیزهایی رو اثبات کنه تا به امروز که بدون سجده و رکوع هم درستی و غلطیش قابل بررسیه؟ آخه چرا هی عده ای در جستجوی قدرت به در پوچی میزنند در این خراب شده؟ چرا؟

چرا خراب شده (به عنوان مثال)

نرم افزار "متلب" کرک شده، در اختیار همس تو این خراب شده! البته میدونم که اینکه این نرم افزار در اختیار همس باعث میشه که هم از اهمیتش کاسته بشه و هم خب خیلیا اصلا حال نکنن که از همجون جیزی بجه اجتواده جرد، اما به هر حال این چیزی از خرابشده بودن مملکت کم نمیکنه!

کتاب خواندن در پارک

اصلا دیگه با این وضعیت ردیفی که پیش اومده همین هفته های آینده اس که برم تو پارک بشینم کتاب بخونم. یا شاید نه! برم شیرپلا بشینم باز رو اون نقطه هلگوپتره کتاب بخونم. یا شاید نه برم شیرپلا فقط کتاب بخونم!

اون از زبان کانال چهار

عه! به نجر من اون یه پرجپولیجی طلفدار خاتمیه! عه! یا یه خاتمی طلفدار پرجپولیج؟ عه! نظر تو چیه رییس؟ عه!

به مناسبت روز جدید کاری آروغ غرا ادا کنید................

آخ آخ، ما فقط در ورزش انفرادی میتونیم تو دنیا راحت طلا بگیریم

تمامی کسانی که با خودشون درگیرن که چرا اروپا اونقدر قویه، دقت کنن که الان تیم ملی والیبال فرانسه چه کار کولاخی رو با موفقیت به اتمام رسوند! حالا ممکنه همیشه اون اتفاق برای همه کشورها نیفته اما خب به هر حال هر چند وقت یکبار که میتونن کولاخی خودشونو در ورزش تیمی اونطوری ثابت کنن!

دبیرستان هم که کمال که یک مقداری مذهبی بود. البته من خودم هم قبول کرده بودم از اون موقع که اگه تو زندگی پشتوانه فکری کم آوردم یه نقبی هم به مذهب بزنم. البته توی مذهب چیزای خیلی بیشتری بود که به اون سادگی ها خودشو هزاران سال سرپا نگه داشته بود. بعد کم کم فهمیدم که انگار همانطور که میگویند آسمان ستونهایی دارد و هرچقدر که مردم از خدا دورتر باشند بیشتر هم دنیا جای غیر قابل تحملتری میشود و حالت سرباز صفری که همه محصلین این مدرسه داشتند واقعا تحسین برانگیز بود. حیاط مدرسه و امکاناتش چیزی کم نداشت و معلمها واقعا آدمهای جالبی بودند ولی کلا جو غالب مدرسه جو مذهبی بود. البته نه میان دانش آموزان بلکه میان کادر مدرسه. اکثر معلمها هم مذهبی نبودند. تابحال هم همیشه احساس میکنم به عنوان فارق التحصیل این مدرسه همیشه آدم مسوولیت پذیری بوده ام.

مدرسه راهنمایی هم که مدرسه هجرت واقعا مجمع دیوانگان بود و یه نویسنده پست مدرنی چیزی اگه پیدا میشد درباره خاطرات ما در این مدرسه راهنمایی داستان مینوشت واقعا چیز توپی از آب در میومد!

یه مدیری داشتیم دبستان ایمان به نام آقای مزیکی واقعا آدم جالبی بود. از اینکه تو مصاحبه مدرسه تیزهوشان رد شدم خیلی ناراحت بود اما الان اگه بود و میدید که من بکلی فاتحه کل علمو تو دنیا خوندم حتما بهم حق میداد که تو اون مصاحبه رد شم!

من به شعرای بسیاری علاقه و اعتقاد دارم اما کاپیتان تیمم همیشه حافظه!