بلایا

به دلیل جلوگیری از بلایای طبیعی، زلزله، انواع سوختگی، ...

بلایا

به دلیل جلوگیری از بلایای طبیعی، زلزله، انواع سوختگی، ...

یکی از نگرانی های من از روشنفکری نوع ایرانی

یکی از نگرانی های من درباره روشنفکری نوع ایرانی اینچنین است. اگر جامعه مردان را به دو قسمت تقسیم کنیم: 1) افراد ریش دار 2) افراد بدون ریش. جامعه نوظهور جوانان روشنفکر ایرانی تعداد زیادیشان مسلما نسبت به ریش نظر منفی خواهند داشت. یعنی حداقل قاطبه دخترهای جوان و بعضا دم بخت، درباره ریش شدیدا نظر منفی خواهند داشت. هر شخص ریشدار را به علت چنان خیانتی تا انتهای روحشان مجازات خواهند کرد و برای نابودی او خواهند کوشید! افراد بدون ریش به طبقه دیگری تعلق میگیرند که درباره شان قضاوت به نوع دیگری صورت میگیرد! افرادی که بعضی وقتها ریش دارند و بعضی وقتها ریش ندارند به عنوان مجازات به دسته ریشدار اختصاص داده خواهند شد و به همین سادگی، سر قضیه ای به این مسخرگی که آیا آدم ریشدار در جامعه خوب است یا بد، شیرازه کل روشنفکری های نوع ایرانیشان از هم میپاشد و همه شان به گروه بازنده تعلق میگیرند. حکومت برای شکست سیاسی همه شان کافی است صرفا از ریش استفاده کند و تمامی ریشداران حکومتی آمریکا، کانادا، اروپا، آمریکای جنوبی، اتحادیه اروپا و سایرین خواهند دانست مردمی که سر ریش آنقدر بازی در میاورند حتما یکجای تفکرشان میلنگد!

پیام من به حزب اللهی ها

به نظرم حزب اللهی ها یک ایراد عمده دارن. ایراد عمده شون اینه که به جای اینکه برن دنبال اینکه همه چیزهایی رو که برای خودشون دوست دارن یاد بگیرن یا بدست بیارن، همیشه میرن دنبال اینکه آدمهایی که اون چیزها رو بدست آوردن رو شبیه خودشون کنن. به این نکته هم توجه نمیکنن که آدمهایی که تونستن چیزهایی که حزب اللهی ها دوست دارن رو بدون حزب اللهی بودن بدست بیارن حتما تونستن کار خاصی بکنن که اون چیز رو بدست بیارن و اون چیز خاصی که بدست آوردن اگر حزب اللهی ها دوست داشتن داشته باشن حتما به نظر حزب اللهی ها چیز بدی نبوده و اونایی هم که اونو بدست آوردن حتما کار بدی نکرده بودن که اونو بدست آورده بودن.

در زمینه بانوان

در زمینه بانوان برای بار دیگر عرض میکنم که تنها میتوان در راه حق نبرد کرد نه اینکه کار باطل کرد!

ایشیمبالا

ایشیمبالا، ایشیمبالا، احمدزاده ایشیمبالا، ایشیمبالا، ایشیمبالا....

پیام من به اصلاحات

باشه، درسته که من رییس جمهور نشدم، اما میتونم هر چندتا دلم میخواد آدامس موزی بخورم!

نقشه من برای ادامه برنامه هسته ای

نقشه من برای ادامه برنامه هسته ای اینه که خالی ببندیم ما دوتا بمب اتم داریم و بازرسان آژانس اگه میخوان میتونن خودشون بیان ببینن. بعد که بازرسان آژانس اومدن اونها رو به سمت سانتریفیوژ هدایت کنیم تا خودشون برن بمبای اتمو ببینن. وقتی رفتن توی سانتریفیوژ که بمبای اتمو ببینن متوجه بشن که هیچ بمب اتمی اونجا نیست و ما بهشون دروغ گفتیم. بعدش که اومدن سراغمون پرسیدن پس بمب اتم کجاس؟ ما که بمب اتمی ندیدیم بهشون بگم بمب اتم نداریم، خالی بستیم! بعد که شاکی شدن و گفتن یعنی چی؟ ما این همه راه اومدیم، حالا میگین بمب اتم ندارین؟ بعدش میگیم نه درسته که شما اینهمه راه اومدین اما ما بمب اتم نداریم! شما که نمیتونید با ما به خاطر اینکه بمب اتم نداریم دعوا کنید! بعد بازرسان آژانس و پنج به علاوه یک از این کار ما ضدحال بخورن. بعد که ضدحال خوردن همیشه خاطره بد این قضیه بره روی مغزشونو برای همیشه پیش خودشون احساس کنن که ما بمب اتم داریم. با وجودی که واقعا اونطوری نبوده، ما واقعا بمب اتم نداشتیم. بعد از چند وقت هم بریم واقعا بمب اتم بسازیم و بهشون بگیم که ما دوتا بمب اتم داریم. اونها که خیال میکنن ما بهشون دروغ گفتیم و نمیخوان دوباره ضدحال بخورن بهمون میگن شما دروغ میگین و اونوقت ما میتونیم با دوتا بمب اتممون تا آخر عمر با آسایش زندگی کنیم!

لنگ سوراخ تهران!

I want it noww

I want it Nowwwwwwwwwww give me Your Heart and Your Soul

I am not breaking down, I an breaking OOOuuuuuuuTTT

Last Chance to Loose Control

در راستای تحکیم هرچه بیشتر روابط با کارگران:


با کارگر نخواندی اسرار عشق و مستی

تا بیخبر بمیری در درد خودپرستی


کشتی شکستگان را آبی نمیدهد کس

آب از میان کشتی خود قاتل عیان است!

چیه این جامعه مهندسین و جامعه کارگران و امثالهم. نمیشه رفت با اینها دوست شد به یه جامعه بزرگی ملحق شد آدم بهتری شد؟

خاک تو سر درویشش کز عشق بپرهیزد

دنیای ظریفان را با خشم درآمیزد

دنیا

کاشکی دنیا یادش بره مارو، ببینیم فقط طلوع آفتابوووو....

اندر معایب پافشاری بر باطل

اندر معایب پافشاری بر باطل همین بس که اولا یه جور مرتدی غلطه پافشاری بر باطل. در ضمن نمیتونه به نتیجه دلچسبی برسه. میشه به سادگی با همین عبارت انشالله از پافشاری بر باطل جلوگیری کرد. و هم میشه اعصاب راحت تری در زندگی داشت! خیلی هم جالبه که اگر بگیم انشالله اعصاب راحت تری خواهیم داشت و اعصاب راحت تر معمولا بهتر هست از اعصاب ناراحت.

اندر مزایای انشاالله

در مزایای انشالله همین کافی است که هم عبارت غلطی نیست. هم عبارت "پرکتیکال" ی هست در زندگی واقعی. هم از خیلی مشکلات و توقعات بیجا جلوگیری میکنه. هم ایرانیا میفهمنن و هم عربها. من اصلا بدم نمیاد که در انتهای خیلی جمله هام که بیان کننده آرزوهای خودم در زندگی هستند اضافه کنم که انشالله!

Suppose they ask you to dedicate your life to someone because he is inappropriate without you? What would you do? Someone is inappropriate without me? Good for me! most likely that person has made a mistake. Then they tell you it is impossible he is inappropriate! Then you tell them, how come? you just said yourself he is inappropriate! Then they start arguing about your way of discussing with people, The discussion ends with you liking Tomatoes but not reptiles. Then they pick on you because you like Tomatoes and not reptiles. Then they throw parties to eat reptiles and sacrifice Tomatoes to get a raise out of you. Then you stand up and kill them all with Tomatoes. Then they start hating Tomatoes. They wonder why despite the fact they hate Tomatoes you still eat them. Then you keep eating Tomatoes and they keep hating Tomatoes forever and ever and there will always be people in the world who think there must be something wrong with Tomatoes!

اگه بشنی بگردی پی ردپا، میبینی هفته ها، یه سری شتک برام زیراب زدن، تا تونستن گرفتن ایراد ازم.... اما هنوزم آس پیک ایران منم، دخترام میان دمم، امضا میخوان ازم....

در راه خویشتن ایثار باید، نه انجام وظیفه....

ربط جریان اصلاحات به چاپ کننده کتابهای ارزنده

همینجا وظیفه خودم میدونم که دست تمامی چاپ کنندگان کتابهای ارزنده رو در کشومون بفشارم و ببوسم و بگم که درسته که اونها به جریان اصلاحات بی ربط نیستند اما دوست دارم این پیام بهشون منتقل بشه که هستند کسانی که میدونند که این عده آدم چه مرارتهای ناروایی رو در زندگیشون به علت ضعفهای سیاسی اصلاحات متحمل شدند.

عیب و ایراد دعواهای ناسیونالیستی و نژادی

عیب و ایراد دعواهای ناسیونالیستی و نژادی در این هست که خیلی دعواهای تک بعدی دور و درازی هستند. کسی فکر نمیکنه به اینکه به جای دعواهای ناسیونالیستی و نژادی باید بره بدنبال اینکه قشر همفکر خودش رو پیدا بکنه و با اونها کار مثبتی بکنه؟ کسی فکر نمیکنه که بخش بزرگی از حقیقت قربانی دعواهای ناسیونالیستی و نژادی میشه؟ کسی دقت نمیکنه که توی همین کشور ما چقدر کتابهای ترجمه شده از نویسندگان خارجی زبانی چاپ شده که با ملت ما همفکر بوده اند و شاید خودشون هم بسیار از ظلم ظالمان زمان خودشون لطمه خورده اند تا به اون دیدگاه مشابه ما رسیده اند؟ یا شاید حتی مهمتر! آدمهایی بوده اند که توانسته اند به عمق یک مساله بشری پی ببرند که ما هم از اون رنج میبرده ایم؟ مگه همه این کتابها در همین کشور خودمون به زبان فارسی چاپ نمیشه؟ حداقل میتونیم به زحمت اونهایی که این کتابهای بسیار عمیق و پخته رو که بهترین آثار ادبی دنیا هستند احترام بگذاریم و تلاش کنیم اونها رو در کشور خودمون به رسمیت بشناسیم به عنوان قشر فرهیخته ای که به فرهنگ ما کمک کرده اند. هر کسی هم اگر خواست با دیدگاههای کورکورانه و تندرویهای خودش کار اون آدمها رو بی ارزش کنه مسلما شکست خورده چون این کتابها در کشور ما به کور چشم همه اون آدمهای مستبد داره چاپ میشه.

پیام من به اون

اوووووووووون منو سردم کرد، اوووووووووووون منو سردم کرد، خود اون لعنتی سردم کرد. نمیخوام بشنوم حرفاتووووووووووووو دیگه فکر منو از سر وااااااااااااااااا کن....

در روزنامه بود

اوباما اخیرا اعتراف کرد که اونها یعنی همه اونها با وجود استفاده صدام حسین از سلاح شیمیایی از او حمایت کرده بودند. ای تف تو روح صدام حسین و همه کسانی که از او حمایت کرده بودند.

به فکر واداشتن دیگران

چگونه میتوانیم کسی را در مورد چیزی به فکر واداریم؟ اگر بتوانیم کاری کنیم که شخص دیگر احساس کند که از ندانستن چیزی در زندگی اش لطمه میخورد توانسته ایم او را در مورد موضوعی به فکر واداریم!

رب الناس

دیگه راستی راستی ناامید شده بودم و رفته بودم کپه مرگمو بذارم. یعنی هنوز هم دنبال این میگردم که شاید برم یه گوشه نواحی سواحل ذواتونیو اقیانوس آرام کپه مرگمو بذارم. اما میای میگی از یه مسوولیت اجتماعی نباید شونه خالی کرد. بعد آدم میبینه همه آدمهای دیگه رو بعد میفهمه که یه خدای آدمها هم وجود داره به غیر از اون خدایی که توی کله آدمه شاید همون خدا به شکلی دیگه.

پیام من به اوباما

داش من دیگه به قدری حرفه ای شدم که بگی ح من خودم میگم حزب الله!

مشکل هرکی هرکی

هرکی هرکی یه مشکل عمده داره اونم اینکه آدم خیارو جای اینکه بذاره تو دهنش گاز بزنه بخوره فرو کنه تو چشش، چشم خودش درد میگیره!

توجه به اهمیت علم یا هرکی هرکی!

اهمیت علم در دین به حدی است که عالمان را در زمره شهدا به شمار می آورند! (گزاره پ)

گزاره کیو: کل علم کشک است و دین هم کشک است و فقط پوپول خوب است !

گزاره جیم: پوپول در شرایط هرکی هرکی خوب جواب میدهد، پس نیازی به علم نیست و باید پوپول بود و هرکی هرکی!

گزاره پ و کیو نمیتوانند به طور همزمان درست باشند. گزاره پ خیلی ایده آل گرایانه است و به فرض شهادت در علم هم نمیتوان توقع داشت کسی آن را قبول کند. پس به دو گزاره کیو و جیم بپردازیم. در گزاره کیو هم علم کشک است و هم دین و فقط پوپول خوب. در گزاره جیم با پوپول میتوان خوب در شرایط هرکی هرکی به نتیجه رسید. نتیجه نهایی: اگر کسی بتواند در شرایط هرکی هرکی درست عمل کند آنوقت پوپول شکست میخورد! پس باید توانست در شرایط هرکی هرکی خوب عمل کرد. لازمه خوب عمل کردن در شرایط هرکی هرکی چیست؟ اینکه بتوان خوب اعصاب دیگران را خورد کرد. پس افراد جامعه بالاخص خود من تا زمانی که بتوانیم اعصاب دیگران را خوب خراب کنیم نیازی به نگرانی نداریم. خوب خورد کردن اعصاب دیگران برای شهدای علم نیز توصیه میشود!

نظر من در مورد دختر

ای بابا، دختر که چیز جدیدی نیست. از ابتدای تاریخ بشر دختر وجود داشته تا حالا.

پیام هویجوری به امثال شادی صدر

پیام هویجوری من به آدمهایی فمنیست رو مغزی مثل شادی صدر اینه که تف تو روح و ذات ناجور رو اعصابت کنن که فقط به درد لای جرز دیوار هم میخوری فقط برای آزادی ضرر داری.

ماجرای من و رفیق سابقم

ماجرای من و رفیق سابقم که خیلی خوب آروغ میزد چیه؟ طرف میگه بیا به من کمک کن، بعد هم تو زندگیت به خاطر من ضرر کن، بعد هم دچار محدودیت های غیر معقول شو، یی طوری فکر کن که انگار زندگی خودت کاملا بی ارزشه و فقط زندگی من ارزش داره. که این خاصیت کیاس؟ خاصیت اینایی که سادیسم دارن و دنبال اینن که چی؟ که از دیگران تو زندگی بردگی بکشن. مشکل خیلی اساتید دانشگاه هم در آستانه این تغییرات ابدی نسبی در حکومت دنیا و سازمان ملل همینه! بدبختیه همه از دست ابوسفیان هم همون بوده. بدبختی همه از دست برده های ابوسفیان هم یه چیز دیگه بوده اما خب برده های ابوسفیان هم به خودی خود حتی اگر آدم بدی هم بوده باشن برای جامعه خیلی خطری نداشتن در حد ابوسفیان. حالا بگذریم که از بعضی برده هایی که ابوسفیان اذیت میکرده در تاریخ داستان بدی هم نقل نشده. چه در تاریخ عرب و چه در تاریخی که ما مطالعه کردیم. ماجرای تفکرات نازلی است که هرگز بر تارک عرش نخواهند درخشید و متاسفانه هنوز در جوامع ناسالم ما بیشترین سهم رو از اقتصاد دارند.

پیام من به اسراییل

آخه ای اسراییل، ای که من قربون ننه فمنیستت نرم، کی قراره یاد بگیری شلوارتو خودت درست بکشی بالا؟ کی؟ همش باید قمپوز در کنی بعد شلوارتو یا عربا بکشن بالا یا هندیا؟ آخه کی قراره دست از لجاجت بچگانه برداری؟ البته جمهوری اسلامی هم جا داره که به همون ایرادات توجه کنه تا حدودی!

ماجرای من و فیلم هندی ناقص

دیوانه کرداهه اییییی،

هی دیوانه کرداهه ایییی،

دیوانه کرداههه ایییی،

....

ای بابا، شما که نمیدونید، منم حتما توهم زدم. که دنبال ناروو زدن بهمون هندیاس. که احتمالا تا زمانی که من به نفعشونم به نفعمن، بعدش هم که دیگه به نظرشون نفع خاصی براشون ندارم تروریست بالفطره ام و خودشون قراره تو دنیا تروریستایی که منم و راه بندازن. بیخیال! بگذریم که آمریکا قرار بود به منطقه دموکراسی صادر کنه اما کلی تروریست به منطقه صادر کرد. بیخیال!

جام زهر و قطعنامه کوفتی

جام زهر بود و قطعنامه کوفتی که کوفت تر شده بود. حالا هم اگه همه دقت نکنن همون جام زهره و قطعنامه کوفتی.

سعید آقا

آخه سعید آقا، قربون شکل ماهت، نمیشه که همون کاری رو که صدام میخواست تو هم بخوای بعد هم با صدام دشمن باشی که!

جامعه ناسالم چی؟

در جامعه ناسالم خب صرفا نمیشه فرض رو بر این گذاشت که جامعه سالمه که! مثلا اگر من از دست خیلی استادام تو کانادا و خیلی استاد دانشگاههای ایرانی و علی دایی و سایرین و غیره و ذلک شاکیم که چرا جامعه ناسالمی رو خودشون باعث میشوند و بعدا قیافه حق به جانب میگیرند، نمیشه فرض رو بر این بذارم که اون آدمها بدنبال ایجاد جامعه سالمی هستند. و نمیشه فرض رو بر این گذاشت که چون طرف استاد دانشگاهه حتما جامعه سالمی ایجاد میکنه! پس، حداقل اینه که در جامعه ناسالم آدم فرض رو بر این بذاره که جامعه ناسالم هست و با فرض جامعه ناسالم عمل کنه، نه اینکه سرشو مثل کبک تو برفه خاکه چیه، همونی که قراره اساتید به اونیکیش که درست نیست گیر بدن، که همه چی خوبه و گل و بلبل و غیره و ذلک. اینارو به معاون دانشجویی سابقمون تو دانشکده کامپیوتر شریف هم میگم که به وضوح جامعه در زمان خاتمی و احمدی نجاد جامعه سالمی نبود که ایشون هی با ما بحث بی مورد میکرد که نه جامعه سالمه و شما بدبین و منفی باف و اینایید که احمدی نجاد خودش استاد دانشگاس و غیره و ذلک. وقتی اینقدر در زمینه مسائل اجتماعی اساتید دانشگاهی، علمای حوزوی و سایر دوستان در علوم انسانی و غیره و ذلک اشتباه فکر میکنند، چطور باید بشه آدم بتونه به این بدبختی قدم مثبتی بر داره؟ مگه من خودم صد دفعه فرصت ندادم که کل اون صد دفعه به سوء استفاده بدل شد؟ مگه فقط همون یه دفعه ای که فرصت ندادم به فرصت درستی بدل نشد؟ آدم باید به کی بگه دردشو؟

نظر نیچه در مورد تضادهای اجتماعی

نیچه در مورد تضادهای اجتماعی چی میگه؟ میگه در راه اندیشه هایتان بجنگید، اما اگر اندیشه هایتان از پا در آمدند باز باید راست کرداری شما باشد که غریو پیروزی بر میدارد! بسیار اندیشه بلندیه. متاسفم که در کل مسلمین اکثر کسانی که در صورت از پا در آمدن اندیشه هایشان راست کرداریشان غریو پیروزی بر میدارد نه خاتمی چی ها هستند و نه احمدی نجادیها! و نه داعش! و نه بن لادن و نه سایر تروریست ها!