بلایا
به دلیل جلوگیری از بلایای طبیعی، زلزله، انواع سوختگی، ...بلایا
به دلیل جلوگیری از بلایای طبیعی، زلزله، انواع سوختگی، ...
چرا یاد گرفتن چیزی مفیده؟ چون آدم فقط همین یه بارو زندگی میکنه و خب اگه چیزی بلد باشه که براش بهتر بشه که خب خیلی خوب میجه مفتی مفتی! چرا یاد دادن چیزی به دیگران خوبه؟ شاید اگر دیگران اون چیز رو یاد بگیرند در آینده هم در روابطشون با خود آدم اون یادگرفته ها رو لحاظ کنند و برای زندگی خود آدم هم راحتتر بشه در زمینه بدست آوردن یک زبان مشترک با دیگران! که خب طبیعتا به زندگی اجتماعی موفقتری بدل میشه. حالا کلا حالتهای استثنا و غیره رو باید سعی کرد همیشه در موردشون جور دیگری رفتار کرد مثلا اینکه اگر کسی چیزی رو از خود آدم یاد بگیره و بعدا علیه خود آدم استفاده کنه چطور؟ خب کسی چیزی رو که دیگران میتونن بر علیه خودش استفاده کنن به کسی یاد نده!
جوامع مختلط
در زمینه جوامع مختلط هم من کاملا مخالف نیستم! درسته که مطمئنم جوامع مختلط کامل معمولا به هدف نمیرسه اما کاملا هم با اختلاط مخالف نیستم. اصلا خودم در بسیاری جوامع مختلط شدم و بسیاری چیزها یاد گرفتم و بسیاری چیزها هم به دیگران یاد دادم و اکثرشون رو هم بعدا ترک کردم و رفتم دارم فعلا با همه چیزهایی که در زندگی برای زندگی کردن آموختم برای خودم راحت زندگی میکنم و طرز فکرم هم برای زندگی با اکثریت مطلق مردم این کشور تفاوت میکنه!
اختلاط جوامع
یک سری بحث ها هم هست که در زمینه اختلاط جوامع با هم رخ میده که به نظرم کاملا باید جوامع با هم تماس داشته باشند اما اختلاط کامل بعیده به نتیجه برسه. احتمالا یادگیری جوامع از هم مساله بسیار مهمی هست و اینکه جوامع بتونن چیزهایی که از هم یاد میگرند به عمل تبدیل کنند. مثلا دولت ما در طول مذاکرات با چند به اضافه چند، اگر چیزی از اونها یاد گرفته یا به اونها یاد داده که در نهایت منجر به فرهنگ توافقی شده باید همون چیزهارو هم ما بتونیم به کار ببندیم!
خدا را بهتر بشناسیم
چرا ما باید به کودکان کمک کنیم؟ مربوط میشه به همین مساله معاد، چرا ما باید به گربه ها کمک کنیم؟ مربوط میشه به همین مساله معاد. معاد دنیوی و اخروی! مثلا شما با یک کودک خردسال اگر رفتار دوستانه ای داشته باشید و اون کودک خردسال بزرگ بشه و شمارو در همون بزرگسالی هم بشناسه! آیا معادی صورت نگرفته برای شما؟ آیا قضاوتی صورت نگرفته برای شما در جریان بلوغ اون کودک در مورد شما؟
کوتاه مدت، بلند مدت، آخرت!
آدم اگر توی زندگیش همیشه بخواد انتخابهایی رو انجام بده که در کوتاه مدت براش خوب تموم بشه، چیزهایی رو انتخاب میکنه که نه در کوتاه مدت و نه در بلند مدت میتونن نفع درستی رو بهش برسونن. حالا ممکنه یکی تبه کار حرفه ای باشه بره در کوتاه مدت دزدی کنه اما تا آخر عمر از همون دزدی در بلند مدت بخوره! البته همون تبه کار هم ممکنه بیچاره بشه. به هر حال کسی که میره دنبال یک کار تبه کارانه کسیه که در بلند مدت نباید قاعدتا از نظر عقلی اون کار تبهکارانه رو ادامه بده. اینکه وسط مسط این تبهکاریا چه بلاهایی هم سر آدمهای میاد حتی اونهایی هم که گیر نمی افتن که دیگه با خداس! بعضیاشون میتونن موفق بشن! اما بعضیاشون هم بیچاره میشن. اصلا همین که یه سریشون میتونن موفق بشن خیلی نامردیه خداس! حالا بگذریم. بیایین از قضیه تبه کارا بریم بیرون! کسایی که تبه کار نیستن! اونا! اگر بخوان همش دنبال این باشن که در کوتاه مدت موفق بشن، معمولا شکست میخورن. چرا؟ چون معمولا کار ضعیفی رو انجام میدن که حتی ممکنه در همون کوتاه مدت هم شکست خودشونو کوفت خودشون کنه. پس چی؟ در یک جامعه موفق و سالم همه باید به این فکر کنن که میخوان در بلند مدت به موفقیت بزرگ و پایداری حداقل در حد زندگی شخصی خودشون برسن. کسی هم چیزی به کسی بدهکار نیست. یعنی اصلا بی معنیه کسی بخواد چیزی به کسی بدهکار باشه! اونجور مسائلو دیگه باید واگذار کرد به خدا. اما اینکه ملت کاری کنن که به نظرشون برای موفقیت بلند مدتشون خوبه، یه جورایی هم شبیه این هست که در دین درباره اون دنیا و زندگی ابدی و اینا صحبت کردن. خلاصه دیگه در این زمینه که مربوط به مساله معاد است و سخت ترین جیز از اصول دین است فکر میکنم همین توضیحات کافی باشه!
صدای جیک جیک پرندگان که غلاف میشود یاد آن می افتم که نیچه گفته است اکنون خدا مرد و چشم به راه ابرانسانی باید بود!
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر، کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست. گفتند یافت مینشود، گشته ایم ما، گفت آنچه یافت می نشود، آنم آروزست!
پی نوشت: البته نه اون شیخا!
تمامی پرندگان مهاجری که هم اکنون میزبانشان هستیم و جیک جیک میکنند. همه و همه با جیک جیکتان خوش آمدید!
توی این اوضاع نابسامان، آدم باید هر چند وقت یکبار یه دودی چیزی نثار ارواح پاک شهدا بکنه که بهمون اون فضای معنویت بیشتر حاکم بشه.
حالا شانس آوردم واقعا از علم بدم نمیاد وگرنه نمیدونم این خیلی کثیر مشتاقانی که از من تو زندگیم رودست خوردنو فکر نمیکردن من از علم چیزی حالیم نمیشه رو چجوری هشتبلکو میکردم؟
ماشالله ماشالله با اینهمه هنری که از بند بند انگشتام میباره! انگار وظیفه من در زندگی اینه که برم به بقیه حالی کنم چرا علم چیز مفیدیه! این دیگه واقعا زور داره!
توضیحات تکمیلی در مورد این وبلاگ
توضیحات تکمیلی در مورد این وبلاگ هم این است که درسته من خیلی خوب بلدم قر بدم. اما تنها کارم قر دادن نیست. بعضی وقتها خیلی هم زهر مارم. بعضی وقتها هم خیلی بیشتر زهر مار. خلاصه بدم میاد از کسی که خیال کنه قر دادن مردا میتونه با اون نوع نگرششون به زندگی در تناقض باشه. مسلما بوده اند رقاصهای حرفه ای در آمریکا که باقی مواقع خیلی هم آدمهای زهر ماری بودن! حالا من که رقاص حرفه ای هم نیستم!
دلیل اهمیت دادن به تیم ملی
دلیل اهمیت دادن به تیم ملی اقلا اینه که ورزشکارای تیمهای ملی ایران همشون زحمتکشن و جدای از مقامی که میارن کسی شکی در اون نداره. و در ضمن به همون دلایل احتمالا جو پوچگرایی هم کمتر بینشون رواج داره! البته اینکه ورزشکارای تیم ملی ما برای اونکه در رده بین المللی "بدرخشند" کار سختی رو در پیش دارند البته من خودم حداقل یک سری وزنه بردارها و کشتی گیرها و یا شاید حتی فوتبالیستها رو در این زمینه ناتوان نمیبینم اما هنوز اون درخشیدن در رده بین المللی مثل امثال مسی و زیدان و سایرین کاملا یک چیز دیگری است!
بهتر از پوچ گرایی هم احتمالا یک مقدار ماتریالیستیه که ملت تابحال بعضیا تونستن و بلدن با ماشیناشون حال کنن. بالاتر از ماتریالیستی رو هم که اصلا دیگه تو این خراب شده بیخیال، کی به چیز بهتری فکر میکنه؟ همم تو دنیا دنبال ارث پدر خودشون و این و اونن که چی؟ که چرا اسلام اونطوری که باید درست کار نمیکنه؟ خب حالا اون چیزی که تویی چه پوچ گرا و چه ماتریالیست، چه بت پرست و چه و چه و چه؟ اسمشو واسه خودت و بقیه بذاری اسلام! در حالی که به همون اسلام هم سلیقه ای و فقط چیزای آسونش و فقط چیزاییش که نیاز به فکر کردن نداره رو قبول داری در چنان شرایطی خیلی بعیده که اصلا شما به اصول دین اعتقاد داشته باشی. وقتی اینهمه آدم مسلمان آدم دور و بر خودش میبینه که حتی به اصول دین هم درست و حسابی اعتقاد ندارند، خب آدم چطوری باید وحشت نکنه؟ آیا ظهور اینهمه تروریست در میان مسلمین اتفاقی است؟ آیا زمان آن نرسیده است که یک رنسانس اسلامی صورت بگیرد و کسانی که میتوانند در جامعه اقلا بر روی فهم اصول دین تلاش کنند یا حداقل برای فهم اصول دین بیشتر از چیزهای دیگر تلاش کنند یا اقلا برای فهم اصول دین بیشتر تراش کنند!
مشکل اصلی این خراب شده از نظر من
مشکل اصلی این خراب شده از نظر من در درجه اول بی لیاقتی اون کسانی هست که گنده تر از دهنشون حرف میزنند و بعد نمیتونن اون کاری رو که باید انجام بدن. در درجه دوم پوچگرایی حاد و مفطری هست که هم حکومت و هم مردم بهش دچار هستند. در چنین شرایطی تنها چیزی که نمیتوان انتظار داشت بهبود هر چیز است و تنها چیزی که میتوان انتظار داشت این است که شاید ملت پوچ گرا به خود بیایند که شدیدا بعید به نظر میرسد!
پیام من به کسانی که مارو پیچوندن و فلنگو بستن
دلمو شیکوندی، برو حالشو ببر، با من نموندی، برو حالشو ببر، تو منو فروختی، برو حالشو ببر، با من نساختی برو حالشو ببر، تا دنیا دنیاس با تو خوب نمیشم، من دیگه رفتم از تو دل بریدم، دیگه مثل من برات پیدا نمیشه، اگه پیدا بشه پیشت نمیمونه تا همیشه، دلمو شیکوندی، برو حالشو ببر....
همیشه آرزو میکنم که ای کاش مربی فوتبال بشم و تو فینال چمپیونز لیگ وقتی تیمم داره قهرمان میشه یه سیگار از تو پاکتش در بیارم و بذارم گوشه لبم روشن کنم. دوربین هم منو نشون بده و داور فقط بهم چپ چپ نگاه کنه و مجبورم نکنه سیگارمو خاموش کنم. بعدش هم تیمم قهرمان بشه و وسط زمین راه برم و تا دایره وسط زمین سیگار کشیدنمو ادامه بدم. بعدش هم ته سیگارمو پرت کنم رو نقطه وسط زمین.
پیام من به دکتر سروش
یه کسانی هم بودن مثل دکتر چمران، که خودشون رو در کف شیر نر خونخواره قرار میدادند، و برای زندگی همه هم دردسر درست میکردند! اون پدر مارو درآورد اونقدر کارش سخت بود، نه کس دیگری! الانشم مثلا چند نفر بین مسوولین ما پیدا میشه که بتونن در اون حد صحبت کنن؟ هیجکدوم! فقط غربیا! البته بگم اونم بعضیا!
تصمیم من برای ادامه آژانس هسته ای
تصمیم من برای ادامه آژانس هسته ای اینه که همه کشورها همه کلاهک اورانیوم منفجرشونده رو از بین ببرند و دیگه تولید نکنند. اون اورانیوم رو هم به سرعت به مصرف برقی چیزی برسونند که از نظر شرعی هم ایرادی نداشته باشه!
پروژه درمانی دولت
به نظرم جا داره دولت یک پروژه درمانی رو راه اندازی کنه. در اون بگیره کل باشگاه پرسپولیس و همه طرفداراشو درمان کنه. و خدمت بزرگی به آینده این مملکت. آینده این مرز و بوم. و آینده این فرزندان نوگل رسیده خاک میهن را آباد کنند!
توصیه اکید من به دیگران در مورد خاتمی
من بارها به همه گفتم که باباجان دنبال خاتمی نرید، خاتمی جنیه! من مطمئنم!
گلایه من از توقعات بیجای دیگران
کسانی که در زندگی من از من توقع دارند من لئونارد کوهن رو فراموش کنم یا یه جوری از این به بعد پیش خودم یه طوری جه اونجودی دیجه بجه دیجه لجونارجو نمیجناجم!
یکی از ایرادات جنی خاتمی
یکی از ایرادات جنی خاتمی در اینه که طرف اگه از عالم روح و ربانی هم سالم برگشته باشه پایین مثلا مثل متالیکا! باز باید به ایشون جواب پس بده! بابا متالیکا هال آف فیمه این چه نوع طرز برخوردیه با هال آف فیم!
خیلیا فکر میکنن که من باید میموندم کانادا و برنمیگشتم ایران. اما آدم اگه کنسرت متالیکا رفته باشه و به حد کافی هم خل و چل های خارجی و دیده باشه و تو زندگیش به قول معروف یه دلی هم از عزا در آورده باشه، دیگه بمونه تو خارج چکار کنه؟ برمیگرده همون ایران زندگیشو میکنه! یادش بخیر من چندماه تنهایی توی زمستون توی یه خونه ای نوک یه تپه ای زندگی میکردم. و هر روز صبح که از خواب بلند میشدم، همه جا یخبندون بود و نمیشد رفت بیرون. چندباری تلاش کردم و تونستم اما یه بار بدجوری گیر یخ افتادم. یخ به قدری ضخیم بود که احساس کردم دارم لیز میخورم و اونوقت بود که مجبور شدم نشستم و تعادل خودمو حفظ کنم. بعدش هم که مغزم تونست روی پاهام تمرکز کنه فکر یه راه ساده ای باشم که همون دوتا کوچه رو پیاده برگردم به خونه. روز بعدش که درو باز کردم همه زمین از پایین تا بالا باز یخ بسته بود و چند روز پشت سرهم مشغول خوردن همه غذاهایی بودم که در خانه داشتم تا بالاخره خورشید پیدا شد و یخها آب شد و توانستم یک کوله پشتی پر مواد غذایی را از سربالایی تپه پیاده بالا ببرم و بعد از جابجا کردن مواد خوراکی در خانه برای خودم غذای خوبی هم درست کرده بودم و باقی زهر مار عصرانه را تحمل کرده بودم. بعضی روزها هم که زهر مار عصرانه عجیبتر شده بود و حتی کسی توی دنیا امکان ندارد پیدا شود که حرفهای من را باور کند. اما حتی اگر همچون کسی هم در دنیا وجود داشته باشد مگر تابحال توانسته است از مرگ جان سالم به در ببرد. و تمامی کسانی که آنچنان توانسته اند جان سالم از مرگ به در ببرند حتما عوالم خیلی خیلی تاریکی را باید توانسته باشند از سر بگذرانند و یا شاید نه! خدا شاید کار را برای همه آنقدر ها هم دشوار نمیکند. خدا فقط همیشه انتقام هوشی را که به آدم داده است از آدم میستاند و خودش هم میداند چگونه باید بر مخلوق خودش غلبه کند!
توصیه من به دنبال کنندگان این وبلاگ
توصیه من به دنبال کنندگان این وبلاگ این است که به این قسمت درست توجه کنند:
Devil Kept Poking the Door, So I Shipped Her AXXXXXXX TO MOZAMBIQUE, CAUSE I WAS OVER IT! DEVIL WALKED AWAY FROM JUST MY BANGING TO MOZAMBIQUE, "CAUSE I WAS OVER IT
آرزوی ابدی من
من همیشه دلم میخواست یا یک نویسنده بزرگ باشم و یا یک مربی فوتبال بزرگ. اما در زندگی هرگز نتوانستم به آرزوها برسم، آآآآآآآآآآه
علت ریش گذاشتن مردان
علت ریش گذاشتن مردان این است که وقتی خودشان را در آیینه با ریش میبینند حس دیگری بهشان دست میدهد و به اصطلاح به نوعی احساس مردی میکنند، که حتما باید مردی باشند که کاری مردانه انجام میدهد! خلاصه من مشکلی با کسانی که ریششان را میتراشند ندارم! اما به کسانی اعتراض دارم که آنقدر به ریش گذاشتن گیر میدهند!
ببخشید، با عرض معذرت از تمامی خوانندگان قمپز درکن این وبلاگ باید عرض کنم که واقعا خاک تو سر تهران و تازه به دوران رسیده های سایر شهرها که تنها دغدغه زندگیشون قمپوز درکردنه. با این نوع اخلاق نازل بعیده این مملکت به جای خیلی دست و حسابی برسه.