بلایا

به دلیل جلوگیری از بلایای طبیعی، زلزله، انواع سوختگی، ...

بلایا

به دلیل جلوگیری از بلایای طبیعی، زلزله، انواع سوختگی، ...

غزل حافظ

ای دل گر از آن چاه زنخدان به بدرآیی

هر جا که روی زود پشیمان بدر آیی

...

هشدار که گر وسوسه نفس کنی گوش

آدم صفت از روضه رضوان بدرآیی

...

شاید که به آبی فلکت دست نگیرد

گر تشنه لب از چشمه حیوان بدرآیی

...

جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح

باشد که چو خورشید درخشان بدرآیی

...

چندان چو صبا بر تو گمارم در همت

کر غنچه چو گل خرم و خندان بدرآیی

...

در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد

وقت است که همچون مه تابان به در آیی

...

بر رهگذرت بسته ام از دیده دو صد جوی

تابو که تو چون سرو خرامان بدرآیی

...

حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مه روی

باز آید و از کلبه احزان بدرآیی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.