کجا و کی زحمت کشانی چون چگوارا در این سرزمین زیسته اند که دست رنجشان به طلا بدل شده باشد؟ شاید ستارخانها و باقرخانها و مصدقها اما افسوس از بیداد شعبان بی مخها!
سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
سایهای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب
سالها بندگی صاحب دیوان کردم
ای کیم، ای کیم، ای کیم به فدای جگر تو
بس تیر که ننشست دگر بر کمر تو
از روز ازل گنده و ناباور عشقی
تا روز ابد با ضرر پول تو مشقی
ای ناز جوکر از بغل تو
ای کار مهم در پدر تو
ای دمبه که ناگه در مایی
تا آخر دنیا تو دگر عامل مایی
ای کاشف الکل ضرر تو
ای خالق اسکل پدر تو
تا آخر عمرت تو نبینی دگر تو
تا آخر عمرت تو بمانی ضرر تو
از دسته مرغان هواخواهی نوری
تو بار دگر بر سر خائن همه زوری!
پی نوشت: منظور از کیم، کیم رهبر کره شمالیست!