بلایا

به دلیل جلوگیری از بلایای طبیعی، زلزله، انواع سوختگی، ...

بلایا

به دلیل جلوگیری از بلایای طبیعی، زلزله، انواع سوختگی، ...

نفرین احبدی نجادیها

هنوز دقایقی از مطرح کردن قضیه احبدی نجاد نگذشته بود که موج مخالفت احبدی نجادی ها بلند شد. که این خودش جای خوشحالی زیادی برای اونها داره. چرا که اونها که نمیتونن فکر کنن! اونها که نمیتونن درست باشن! اونها که نمیتونن! اونها فقط میتونن چت کنن! یعنی چت به معنی مسنجر و اینها نه ها! یعنی اون هم آره! اما چت به معنی اینکه برن چت کنن رو احبدی نجاد یا هرچی دیگه بدون اینکه به کسی بگن. ای وای که چقده نازه این احبدی نجاد!

در روزنامه بود (احمدی نجاد)

در روزنامه بود که احمدی نجاد بیست و سه بار به دادگاه احضار شده ولی نرفته. که این کاملا در تناقض با اون بود که من گفته بودم همه کس و کار احمدی نجاد افتاد زندان ولی خودش هیچیش نیست. اما یه جورایی در تناقض هم نیست. چرا؟ چون اگه قرار باشه احمدی نجاد بره دادگاه که دیگه احمدی نجاد نیست! که دیگه مملکت مملکت نشد! اونوقت تکلیف علاقه احساسی خیلی ها با احبدی نجاد چی میشه؟ مگه میشه؟ مگه ممکنه احبدی نجاد به دادگاه احضار شه و بره دادگاه؟ میدونید چه قشر فرهیخته ای با احبدی نجاد خاطره دارن؟ از دادگاه درخواست میکنیم که خودشون مساله به این مهمی رو بیشتر درک کنند و با احساسات مردم بازی نکنند!

در ادامه معصوم نبودن

من خودم از اون آدمهایی بودم که اعتراف کردم معصوم نیستم. در ادامه معصوم نبودن مسلما درباره خیلی کارهایی که در گذشته انجام دادم شرمنده هستم. این خودش خیلی فرق میکنه با کسی که معتقد باشه معصوم نیست و از بعضی کاراش شرمنده هم نباشه. واقعا معقول به نظر میاد که ما از اشتباه کردن در بعضی موارد هراسی نداشته باشیم چون به هر حال اشتباه اجتناب ناپذیره، اما به هر حال میتونیم تلاش کنیم اشتباهات خودمون رو جبران کنیم. این شاید خودش به نوعی یک روش باشه برای اینکه آدم سرنوشت خودشو در دست بگیره یا شاید هم برعکس، خودشو توی زندگی له و لورده کنه. من خودم از اون آدمهایی هستم که به قدری وضعم خراب بود له و لورده شدم اما بعد از له و لورده شدن تونستم باز خودمو بسیار بهتر از قبل زنده کنم. به آدمهایی مثل من معمولا میگن طرف گرگ بارون دیده اس!

در روزنامه بود (هیلاری کلینتون)

در روزنامه بود که درباره هیلاری کلینتون هم یک عده ای خوشحالند و تشویق میکنند که رییس جمهور شه، هم یه عده ای اتهام فساد مالی و اینا زدن. نظر من در مورد هیلاری کلینتون اینه که واقعا هیلاری کلینتون با وجود اینکه زنه قادر هست در زمینه اقتصاد انقلابی عمل کنه. به نظرم هیلاری کلینتون آدم خوبیه. اما برای سیاست در حد ریاست جمهور یه مشکل اصلی داره. مشکل اصلی هیلاری کلینتون اینه که معمولا همیشه کارش در سیاست هم بیش از حد به پول و مسائل مالی گره میخوره. این احتمالا برای هیلاری کلینتون یک نقطه ضعف به حساب میاد. اگر رییس جمهور نشه هم برای خودش و هم برای امنیت بقیه بهتر میشه. اما اگر از عرصه اقتصاد انقلابی بره بیرون خیلی در دنیا دیگه اتفاق جالبی نمیتونه بیفته.

حسن روحانی

حسن روحانی مسلما در کل خیلی به درد ایران خورد. حالا در کل یعنی چی؟ یعنی اگر ایران رو یک کشور فرض کنیم و فرض کنیم که رییس جمهور اون کشور مسوول هست که به گذشته کشور دقت کنه و برای حال و آینده برنامه ریزی کنه حسن روحانی برای کشور فرضی ایران خوب بود! حالا چرا کشور فرضی؟ چون ما کلا خیلی در ایران روح ملیتی و هویت ملیتی مشخص، ثابت، پایدار و متحدی نداریم. حالا بیخیال. تنها نکته ای که از نظر من کمی دور از ذهن به نظر میرسه اینه که روحانی بتونه مشکل اشتغال ملت رو به نحو مناسبی سر و سامان بده. وضع مملکت در حال حاضر به نوعی ناجور هست که ایجاد اشتغال معنی دار، یعنی اشتغالی که به سود جامعه و کشور و مردم تموم بشه اونقدر توی مملکت نیست. حالا ممکنه من خودم مثلا شانس بیارم برای مدتی بتونم کار درست و حسابی بکنم اما وضع مملکت در کل طوری نیست که بگیم با وضعیت اشتغال و سیستم کاری فعلی کسی میتونه روی امنیت شغلی خودش حساب کنه، یا اینکه مملکت میتونه روی حل مشکلات خودش توسط اشتغال ملت حساب کنه. خب مگه ما تو ایران مشکل زیاد نداری؟ مگه مشکل خیلی نداریم؟ مگه مشکل خیلی خیلی خیلی نداریم؟ مگه در بعضی زمینه های احمقانه خیلی خیلی خیلی خیلی مشکل نداریم؟ مگه نمیشه خیلی از اون مشکلات خیلی خیلی خیلی خیلی احمقانه رو با اشتغال معنی دار به "سادگی" سر و سامان داد؟ چرا میشه! اما ما لزوما در جهتی حرکت نمیکنیم که اون کارو بکنیم و سنگ اندازیهای بسیاری بوسیله انواع و اقسام وطن فروشان در اون زمینه بوجود میاد. متاسفانه اونقدر به حد کافی در این مملکت نیت پاک وجود نداره که "بخواد" مشکل حل بشه.

شاه بیت غزل ریاست جمهوری احمدی نجاد! (اینجا گودبای پارتی محموده!)

احمدی نجاد، در آخرین ماههای ریاست جمهوریش سفری به مصر داشت تا برای اخوان المسلمین صحبت کند. محمود احمدی نجاد در کنار یکی از اخوان المسلمین ایستاده بود میان انبوهی جمعیت. و اخوان المسلمین ابتدا چیزهایی گفت و بعد میکروفن را داد به محمود. محمود همینکه میکروفن را گرفت یک نفر از بیرون کادر آمد تو با کفش زد توی سر محمود و محمود سخنرانی اش ناتمام ماند! محمود پس از بازگشت به جنوب رفت تا کارخانه قند و شکری را افتتاح کند!

در روزنامه هست

در روزنامه هست، خب خودتون برید نگاه کنید، من که دیدم هست....

سر بالین فقیهی نومید، کوزه ای دیدم لبریز سوال....

در روزنامه بود (از کرمات شیخ ما خیلی عجب!)

در روزنامه بود که این آقای رضا ضراب (همسر ابرو گندش!) قبلا تبرئه شده بود، اردوغان اومده گفته حق به حقدار رسید. بعد از چند وقت دوباره به پنج سال زندان محکوم شد. قبلا هم که رفته بود مصر زمان اخوان المسلمین گفته بود: "انت مصری!!!" بعد ضایه شده بود با کودتا. من که خیلی راضیم از این روند ضایع کردن پوپولهایی مثل اردوغان که در دنیا در جریانه.

پینوشت: پوپول = معتقد به الهی بودن پوپولیسم. (بوبول)

در روزنامه بود (سرمقاله)

بخش در روزنامه بود رو به سرمقاله اختصاص میدیم. که گفته رای به معنی بیعت نیست. کی گفته رای به معنی بیعت نیست؟ یعنی منظور ایشون اینه که "رای نباید به معنی بیعت باشد". وگرنه تو این خراب شده که رای پنجاه سال پیش هم معنیش بیعته آدم هم مجبوره با همه بیعت کنه چه رای داده باشه چه رای نداشته باشه و در غیر اونصورت یه لقمه نون حلال هم نمیشه گیر آورد خورد! دموکراسی هم تضمین کننده هیچ چیز در دنیا نیست. یعنی از قبیله "اونگا اونگا" در کنیا گرفته تا کشورهای جهان اول سیطره استکبار جهانی بر دنیا واضح هست. به هیچ عنوان مضمونی به نام دموکراسی وجود خارجی نداره و نخواهد داشت. "قانون مداری بر پایه دموکراسی" شاید تعبیر بهتری باشه. البته خب قانون مداری هم که همه میدونن کاملا ممکن نیست تو این خراب شده و سایر خراب شده ها. به هر حال طرف آدم منفوری هم باشه اگه یه وکیل خیلی قوی داشته باشه شانس موفقیتش هست. سوسیالیسم هم بسیار چیز خوبی هست. از ظلم حکومتی جلوگیری میکنه. از استبداد جلوگیری میکنه. از فاشیسم جلوگیری میکنه. البته سوسیالیسم به معنی فراهم کردن یک سری امکانات عمومی برای همه آدمها از جمله حق تحصیل، حق ارزشمند بودن، حق محق شمرده شدن هنگامی که محق هستند. جلوگیری از هجمه های جانبدارانه به نام دموکراسی و به کام سلطه طلبان. به نظرم جا داره آقای سردبیر هم بیشتر دقت کنند. دموکراسی هرگز آن چیزی که باید باشد نبوده و نیست.   

دخول به سیاست

میگم که در دنیا دخول به سیاست، لازمه کاری بزرگ کردن نیست! بسیاری بودند انسانهایی که در دنیا کارهای بسی شگرف انجام دادند و مفاهیم بسیار شگرف هم کشف و هم ایجاد کردند و به سیاست هم دخول نکردند! حالا ممکنه این آدمها به واسطه فهم مسائل به سیاست نزدیکی کرده باشند اما هرگز به سیاسی دخول نکردند. من هم به سیاست دخول کنم برای خودتون خوب نیست. صد رحمت به چرچیل!

پی نوشت: اسامی تنی چند از کسانی که به سیاست دخول نکردند و آدم منحرفی نیز نبودند... ویکتور هوگو، ارنست همینگوی، انیشتین، نیوتن، ادیسن، حافظ، سعدی، فردوسی، سیزده معصوم به علاوه حضرت علی در دوران خانه نشینی، چخوف، شکسپیر، نیچه.... اسامی تنی چند از کسانی که به سیاست وارد شدند و دامانشان آلوده شد: هیتلر، هایدگر، خیل کثیری از نژادپرستان دو آتشه حکومتی لنگه رییس دانشکده سابقمون تو کانادا، و ....

ماجرای مادر فولاد زره دیو

ببین داداش، من امام معصوم نیستم. اونایی هم که بهشون میگفتن امام معصوم، همشون به شدت توی زندگیشون سختی کشیدن، بعدش هم به وضع مشکوکی زندگیشونو از دست دادن! هرکی هم توی دنیا ادعا میکنه امام معصومه، خودش بیاد تا در چارچوب اسلام، بنده هفت هشت تا از غلط های زیادی که میکنه رو نام ببرم، که همه متوجه بشن فرقش با امام معصوم در چی بوده! ماجرای اون مادر فولاد زره دیوی هم که گفتم همین بوده. یا شاید نه، یه نوع مادر فولاد زره دیو دیگه هم هست. مادر فولاد زره دیو مثبت تر! مادر فولاد زره دیو زرنگ تر! اما میدونی مشکلش چیه؟ با وجود اینکه طرف حتی ممکنه توی زندگیش یه سری تجربیات متافیزیک هم داشته بوده، اونقدر بیشعوره که میخود این تجربیات متافیزیکو تو حلق ملت فرو کنه. آآآآییی ایها الناس! بابا من خودم اصلا کلی تجربیات متافیزیک تو زندگیم داشتم! من خودم مادر فولاد زره دیوو تو متافیزیک زابرا کردم! آآآآی ایها الناس!

الهی قمشه ای

در جایی حافظ میفرماید: "غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ... ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است"... در جایی آقا "فردی مرکوری" میفرماید: "آی وانت تو برک فری... آی وانت تو برک فری فرام یور لایز، یو آر سو سلف ستیسفاید، آی دونت نییید یو، آیوگاتتو برک فری..." که این مصداق واضح اون چیزی هست که حافظ گفته. حالا فردوسی پول پفیوز، مرتیکه من برنامه نودو نگاه نکنم خیلی زندگیم بهتر میگذره. لااقل ذهنم درگیر چرندیاتی که تو میگی نیست. یه عمر برنامه بی محتوا اجرا کردی فوتبال ما پیشرفت که نکرده بود هیچی پسرفت هم کرده بود. همش هم به همه راحت ایراد میگرفتی. تا اینکه کارلوس کیروش اومد. یه دستی به سر و روی استعدادهای ما کشید. ایشون آنچنان که باید کیروس نبود، ما همه، من خودم بالاخص کیروس بودم!

آآآآیییی مجری ((آآآآخخخخ)(گریوانه!))

آآآییی مجری، یه خانومیو دیدم داشت تو خیابون پیاده راه میرفت صد رحمت به مادر فولاد زره دیو! چقدر سیاهی بر روح این آدمها چیره شده که این آدمها به اون شکل در اومدن؟ امام باقر یه چیزی در این زمینه میگه خودتون قضاوت کنید! (هو پوپول - هی پوپول - پوپول - بوبول - اوریبادی لیستن اند ریپیت -> هو بوبول، هی بوبول!) آآآآآآآآآآآآآآآآآآخخخخخخخخخخخخ.... قاصدک در دل من همه کورند و کرند ----- آآآآآآآآآآآآآآآِییییییییییییییییییییی --- آخیش، دست بردار از این در وطن خویش غریب.... از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن. تف تو روح نحس همشون!)

گور به گور شده

آهای گور به گور شده، اینقده با من کل کل نکن، بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن. زود بگو کدوم گوری بودی؟ کدوم گوری بودم؟ همون گوری که تو بودی؟ همون گوری که من بودم؟ نه این امکان نداره. من مطمئنم تو یه گور دیگه ای بودی! از کجا مطمئنی؟ از اینکه تو اصلا تو اون گوری که من بودم نبودی! مگه همه باید اون گوری باشن که تو بودی؟ بسه دیگه با من کل کل نکن!

آقایون علما (دیتابیس و غیر)

آقایون علما لطف کنند مسائلی از قبیل "نپ سک" ، "تیئوری بازیها"، "فروشنده دوره گرد" ، در دیتابیس "گروپ بای"، "تولید پردیکت معنا دار"، "شرت ملت در داده کاوی" و سایر مسائل رو بیشتر توجه کنند.

اعتراف

اعتراف میکنم که انیشتین از من بیشتر تو علم حالیش بود....

نظریه نسبیت زمان

سرانجام در انتهای

قرنی کوتاه فرود خواهم آمد

و به یاد خواهم آورد

هزاران قرن را از سر گذرانده ام!

قرص اسید سولفوریک

یه روز یکی رفت دکتر گفت آقا قرض اسید سولفوریک دارید؟ دکتر گفت اسید سولفوریک خوب نیست معده آدمو اذیت میکنه. طرف گفت مگه همین اسیدی که تو معده آدمه چیه پس؟ اونم که خیلی اسید قوییه. جنس معده طوریه که اسید سولفوریکم تحمل میکنه. دکتر گفت من قرص اسید سولفوریک برای کسی تجویز نمیکنم. طرف گفت باشه کسی رو میشناسی که قرص اسید سولفوریک تجویز کنه؟ دکتر گفت نه نمیشناسم. طرف رفت همه دکترا رو گشت تا قرص اسید سولفوریک پیدا کنه. همشون گفتن قرص اسید سولفوریک نداریم و کسی رو هم نمیشناسیم که قرص اسید سولفوریک تجویز کنه. بالاخره با هزار دردسر یکیشونو پیدا کرد که یکی رو میشناخت که قرص اسید سولفوریک تجویز کنه اما یارو مطبش خیلی دور بود. خلاصه راه دورو رفت و قرص اسید سولفوریک و پیدا کرد و دکتره هم براش تجویز کرد و قرار شد هر سه ماه یه بار دکتره رو ببینه. خلاصه سرتونو درد نیارم طرف همونطور ده سال پشت هم قرص اسید سولفوریک خورد و چیزیش هم نشد. تا اینکه دکتر بعد ده سال گفت خب دیگه بسه تو دیگه نمیتونی قرص اسید سولفوریک بخوری. دیگه هم پیش من نیا. طرف پرسید چرا؟ دکتر گفت چون بیماری تو کاملا برطرف شده، نتایج آزمایشات نشون میده که تو دیگه نیازی به قرص اسید سولفوریک نداری. طرف همینطور هاج و واج داشت نگاه میکرد و گفت ولی آقای دکتر من ده ساله که دارم میام پیش شما. چطوری تو این ده سال مریضیه من خوب نشده بود؟ دکتر گفت ببین عزیز من، قرص اسید سولفوریک برای اکثر بیماران یه دوره ده ساله داره. برای بعضیا یکم کمتر و برای بعضی ها یکم بیشتره. طرف گفت یعنی من یکی از اونایی که یکم بیشتر به قرص اسید سولفوریک نیاز دارن نیستم؟ دکتر گفت نه، شما نتیجه آزمایشاتت نشون میده که دیگه نیاز نداری. مریض هم گفت باشه. از اون به بعد، مریض هر دفعه همون نسخه آخر دکترو استفاده میکرد و از داروخونه قرص اسید سولفوریک میگرفت، و داروخونه هم هیچوقت ایرادی نمیگرفت!

فرقه درویشی و سایر فرقه ها

والله قسم، والله قسم، انتگرالشو گرفتم تغییر خیلی شگرفی نمیشه ایجاد کرد. فقط میشه از ظرفیتهای موجود استفاده کرد. مراقب هم باید بود که اصلا آدم دلش نمیخواد تو زندگیش آدم کلفتی بشه چون در اونصورت خیلی دردسر بینلی بوجود میاد. خلاصه انتگرال همشو گرفتم و باید بشه از ظرفیتها استفاده کرد. در قرآن هم خداوند گفته : "خدا هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آن قومی که خود خودشان را تغییر میدهند..." یعنی عزم بر اینکه آدم تغییری در خودش بوجود بیاره در حیطه اختیار و تواناییهاش خدا هم خودش ناخوداگاه اصلا حتی از طریق ژنتیکی هم ظهور پیدا میکنه. اونقدر خفنه خدا، که آدم نمیتونه باور کنه. اشتباه نیست که همه آدمها در برابر خدا کم میارن. نظر خالصانه من هم در مورد اینکه در این مملکت چطوری میشه با سلام و صلوات زندگی کرد همونه که گفتم. بالاخره حکومت ایران هم ریشه های عقیدتی خودشو داره، و آنچنان متزلزل هم نیست چون از پس دنیا بر اومده تا حد قابل قبولی به تنهایی. پس درون ایران هم این حکومت ریشه های عقیدتی خودشو داره و بدنبال اصلاح خودش هم هست. اما به هر حال کسی که کاملا با اون مبانی عقیدتی زندگیش سازگار نباشه خیلی براش دشواره که بتونه در سطوح بالای حکومتی صحبت کنه. در سطوح بالای حکومتی صحبت کردن به طور کلی محدودیتهای بسیاری رو برای آدمها همه جای دنیا ایجاد میکنه و این مختص ایران هم نیست. حالا اینکه حکومت ما چرا عجیب غریبه؟ این عجیب غریب بودنش خب چیزی هست که اتفاق افتاده در عالم واقع. مثلا زمان هخامنشیان هم حکومت دست روحانیون مذهبی بوده. اسلام هم که همه تقریبا میدونن که در تقابل با سیاست معمولا در سطح سیاسی شکست میخوره. وگرنه خب اسلام خودش چون یک دین قوی هست، شکست نمیخوره دیگه! اسلام مثلا خودش بعضا ممکنه بزنه دهن همه پیروانش رو سرویس کنه. و اسلام یک دین هست. و دین از خدا متفاوت هست و دین تنها دریچه ای رو به خداوند هست. خسته نباشید. زیاد ور زدم. خوشگلا باید برقصن. هرکی به گل دست بزنه شیمپره نیشش میزنه. هاچین و واچین یک پااااا توووووو ور چین!

آره اشتباه نکردی، تف تو روحت، تف تو روح خودت! میدونی خودت واسه خودت چقد ضرر داری؟

کت مورد علاقه

میدونی؟ ماجرای آدم و کت مورد علاقه اش خیلی ماجرای عجیبیه. آدم کت مورد علاقه اش رو چون خیلی دوست داره همینجور میپوشه و از این خیلی ممنونه که کت مورد علاقه اش خیلی به سرعت پاره نمیشه. بعد یه روز توی آینه نگاه میکنه و احساس میکنه که دیگه از کت مورد علاقه اش اونقدر خوشش نمیاد. یاد این میفته که گفتن "تن آدمی شریف است به جان آدمیت، نه همین لباس زیباست نشان آدمیت..." بعد دلش میگیره و دیگه نمیتونه کت مورد علاقه اش رو تنش کنه. یه روز کت مورد علاقه اش رو با یه تی شرت یقه هفت و شلوار لی و کمربند رنگی تنش میکنه و میره توی صف زنجیر زنی زنجیرو از یه بچه میگیره و تا میتونه زنجیر میزنه. تمامی تکنیک های زنجیر زنی رو هم که توی کودکی یاد گرفته که چطوری با زنجیر آدم بیشتر دردش بیادو استفاده میکنه! بعد دیگه از اون به بعد کت مورد علاقه اش به نظرش فقط یه کت میاد و میتونه بیشتر تحملش کنه چون کت مورد علاقه اش در اثر زنجیر زنی هم پاره نشده....

جوش پوستی

جوش زدن برای بدن بد نیست. ببینید، این چربی هست که در بدن پیدا میشه. این چربی با خودش فکر میکنه که چکار بکنه؟ آیا بره بخشی از چربیهای موجود بدن رو بیشتر بکنه؟ آیا ترجیح میده که به این چربیها اضافه نشه؟ بالاخره تصمیم میگیره که به این چربیها اضافه نشه! بعد تلاش میکنه که موجودیت خودش رو به عنوان چربی حفظ کنه. که این رو که یعنی چربی رو خدا آفریده و چربی یهو نیست نمیشه! این موهبتی است که به این چربی داده میشه. این چربی خودش به صورت جوش ظهور میکنه و از پوست آدم میزنه بیرون!

آای راننده، آای راننده مراقب باش، لطفا سریع دستیو بکش ماشین چرخ بزنه وگرنه چپ میکنیم...

محکمه پسند

اگه بشنی بگردی پی رد پا، میبینی هفته ها، یه سری شتک برام زیرآب زدن، تا تونستن گرفتن ایراد ازم، ...

یو اف سی 188

فردا یو اف سی صد و هشتاد و هشته. همتون برای "کین ولاسکز" دعا کنید.

بخش آخر کلاس دینی

تا جایی که یادم میاد بخش آخر کلاس دینی چه تو مدرسه و دبیرستان و چه تو دانشگاه همیشه یه جور خاص تموم میشد. یعنی اولش معلم دینی میومد میگفت بچه ها به دلیل اینکه دین اسلام خیلی کلفته هرکی هر سوالی داره من خودم جواب میدم و بحث کنید و اینا. بعد ما اینقدر بحث میکردیم که آخر سر معلم دینی کم میاورد. آخرش میگفت: "خیلی خب دیگه وقت کم هست به ادامه درسمون برسیم!"

دوست صمیمی قدیمی من و شیشه خیارشور

یه دوست صمیمی قدیم داشتم من که هروقت داشت از گشنگی ضعف میکرد میرفت سر شیشه خیارشور هفت هشت تا خیارشور میخورد. که اون کار اصلا از هیچ نظر مناسب نیست. من چطوری باید ایراد بگیرم به همچین آدمی؟

شاعر

در اونجاست که شاعر میفرماید:


شاسم دگر بی شاس شد

از شاس سرنشناس شد

...

آن شاس بی شاسش بگو

شاسی سلامت میکند

...

.

.

.

در روزنامه نیست

خب دیگه، امروز دیگه در روزنامه نیست چون روزنامه ها تعطیله.

در روزنامه بود

خیلی خب دیگه، در روزنامه بود، امروز هم در روزنامه هست، فردا دیگه در روزنامه نیست چون تعطیله. برید روزنامه رو خوب بخونید.

هی میگن بیا فلان کارو بکن بهمان کارو بکن، میگم زوده نههههههه.... اینجوری فعلا به ایکوییلیبریوم نزدیکتریم!

در روزنامه بود

در روزنامه بود که ریس قوه قضاییه اسلام واقعی را در توجه به قرآن معرفی کردند. این در صورتی هست که با این تعریف سر جمع یه تعدادی حدود کمتر از انگشت دست توی دنیا مسلمان باقی مونده بود که اونم مجبور شدند به خاطر بخشهای ضد یهودیت از بقیه مسلمین حمایت کنند که اون بقیه مسلمین هم در دنیا داعش و القاعده و باقی مسائل رو راه اندازی کردند که به طور کلی رفتار حضرت علی هم مطابق قرآن نیست کاملا. به نظر میرسه که با توجه به گوناگونی بسیار انواع مسلمین در دنیا دیگه جای خاصی برای اینکه بشه اسلام واقعی رو در توجه به قرآن دانست باقی نمانده. همین در مورد مسیحیت و یهودیت و سایر ادیان هم احتمالا درست هست. به هر حال پیامبران الهی اکثرشون حالا به هر حال اونایی که اولی العظم بودند آدمهای خیرخواهی بودند که در طول حیات خود تلاش در بهبود اوضاع اجتماع کردند اما به هر حال زمان هم نقش مهمی در همه چیز ایفا میکنه احتمالا. به عنوان مثال همین آقای کوچک زاده نماینده مجلس که گلوی خودشو پاره پوره کرده تو اینستاگرام که فلانی چرا اونطوری اومد؟ مگه چقد فاجعه اس تو اسلام که فلانی اونطوری اومد؟ هیچی! اصلا فاجعه نیست تو اسلام که طرف اون ریختی اومد! پس همینجا خاک بر سر کوچک زاده که یک مشت اراجیف و حرف مفت و تحویل خودش و بقیه میده. به قدری اراجیف زیاد شده، به قدری اراجیف زیاد شده، به قدری اراجیف زیاد شده در میان اقشار مختلف از استاد دانشگاه گرفته تا باقی اراذل که من خودم هم وسوسه شدم به اینکه بدیهتا خاتمی هم که با شعار اراجیف "زنده باد دشمن من" دهن حجاریان رو در دنیا سرویس کرد و حجاریان در عوض زحماتش یه چیزی نثارش شد در حد "زنده باد دشمن خاتمی" که اتفاقا هشت سال در ادامه دشمن خاتمی هم اومد سر کار و زنده هم بود و خون همه رو هم تو شیشه کرد و اراجیف بسیار بیشتری رو هم نهادینه کرد. پس صحبت اساسی اینکه آقای رییس قوه قضاییه! این مسئله که هنوز تو دنیا کسی غیر از خود علما نفهمیده اسلام به چی میگن با این صحبت شما لزوما حل نشد، اما در قرآن بخشهایی هست که آدم اگه درست بفهمه خیلی عمیقه. یه بخش های دیگری هم در قرآن هست که حالا چه به نفع من باشه و چه به ضرر من، من در موردشون اظهار نظر نمیکنم. از طرفی دیگه هم رفیق دوست گفته که "خوب زمانی جنگ تموم شد" و نمیدونم چی چی! آقای رفیقدوست شما که خودت جزو رییسایی خیلی بدت نبود. اما امثال من که نمیدونه به بیشعوری اروپایی و آمریکایی باید در قرن حاضر و در موضع ضعیف چطوری سر کرد، خیلی هم براش بد نیست که بره جنگ احیانا کشته بشه. به هر حال یه سری چیزایی احتمالا از این زندگی کوفتی که خاتمی به بیست و دو میلیون رای تو پاچه ملت کرده بهتره. یعنی من یه کار مفید بتونم تو ایران بکنم میرم سیستم برده داری خاتمی رو تعطیل میکنم که از اون به بعد هرچی نویسنده و اندیشمند هست خودش بیاد وسط حداقل مثل آدم حرف خودشو بزنه و بعد هم به ملکوت اعلی بپیونده. در ضمن اردوغان هم گویا قدیم یه سخنرانی کرده که "ال کردم و بل کردم و حق دارم ملتو کتک بزنم و ..." که همه هم حق دارن بزنن تو سر اردوغان که مردشور ریخت نحستو ببرن "نه عین آدم ال کردی، نه عین آدم بل کردی، یه دلقک پوپولیست ضایعی هستی که باید دهنتو سرویس کرد". در ادامه هست که "سرانجام فساد فروپاشی جامعه هست" در ادامه جا داره من بگم که بعله با اینهمه فرقه درپیت فاسد و منحرف که از زمان دولت قبلی در مملکت باب شده هم فساد زیاد هست و هم جامعه فروپاشیده شده هست. پس کلا نه روی سلامت جامعه حساب کنید و نه روی خود جامعه و سعی کنید واقعگرا باشید. این خراب شده اگر درست نگاه کنیم وضعش خیلی خرابتر از اون حرفها هست در خیلی ابعاد. شاید بهتر باشه که همون فقط به مسئله امنیت خودمون برسیم. در ادامه احمد داووداغلو هم در ترکیه بعد از اینکه حزبشون از اکثریت افتاد استعفا داد که جا داره بگیم آقای احمد داوود اغلو خیلی خوشحال شدیم از استعفای شما و مردشور خودت و حزبتو اردوغان و همه عمله هاتم همه جای دنیا ببرن!

قلعه حیوانات

الان بیشتر که به کتاب قلعه حیوانات فکر میکنم، احساس میکنم که انگار اصلا از همون ابتدا حیوانات به هیچ عنوان قلعه رو بدست نگرفته بودن و فقط خودشون بودن که در زندگی روزمره خودشون اونطوری احساس میکردند. بعدا هم آدمها دوباره برگشتند و همه چیز رو بدست گرفته اند.