بلایا

به دلیل جلوگیری از بلایای طبیعی، زلزله، انواع سوختگی، ...

بلایا

به دلیل جلوگیری از بلایای طبیعی، زلزله، انواع سوختگی، ...

پیام من به آمریکا

عزیز من، این ما نیستیم که علیه شماییم! این شما هستید که علیه مایید! ما از قبل هم وجود داشتیم. شما تازه بوجود اومدید!

اسامی به ترتیبی که یادم میاد

شیرفرهاد، به همراه سیامک انصاری و جواد رضویان و مهران غفوریان و یوسف تیموری و بیژن بنفشه خواه و ارژنگ امیرفضلی و داوود شفیعی جم و رضا عطاران و نصرالله رادش و حمید لولایی و سایرین از اون هنرپیشه هایی هستن که هنوز نمیتونم حتی باحالی نقش هاشونو در بستر تاریخ زمان نه چندان به سامانی از ایران مثل دوران پس از جنگ باور کنم ....

عشق من در زندگی

من عاشق اینم که تو بازی فینال تیممون از حریف جلو باشه دو دقیقه آخر بازی دم اوت توپو نگه دارم وقت تلف کنم. من عاشق اینم که دروازبان و دریپ بزنم دم خط دروازه توپو بکارم دولا شم با هد توپو گل بزنم. اینطور عشقی در زندگی به یک ملت باید...

از امروز به بعد، من دیگه هیچ ربطی به علم ندارم. بجز اینکه فقط از اون برای منافع خودم به روش درست استفاده کنم. علم مثل کفش پاره ای میمونه، که هیچوقت زیر بارون جلوی خیس شدن جورابتو نمیگیره اما از سوراخش شصت پات میتونه بزنه بیرون و هوا بخوره!

پیام دوباره من به ملکه انگلیس

ننه جان اگه فرصت داری همین الان بیا کمک وگرنه ممکنه دیر شه! من خودم قول میدم جبل الطارق و به تنهایی بگردونم. ولادیمیر پوتین هم درسته یکم خشنه اما واقعا پایه اس، مثل آمریکا نیست که یکی باید خودشو جمع کنه بس که دل نازکه!

فلدوشی پول!

فلدوشی پول، تو هم این بچه آدم دمتو بذال لو کولت گولتو گم کن!

به من اشاره میکنن که وقت نداریم اما در مورد ننه سایر آقایان هم اگر سوالی باشه در خدمتیم. سوالی نیست در مورد ننه های دیگه؟ باشه پس من همینجا صحبتم رو در مورد ننه خاتمی تموم میکنم و باقی صحبتها رو احتمالا به بعد از انتخابات مجلس موکول میکنیم. خیلی ذوق زده نشید! مطلب خاصی نمیخوام بگم اکثرا میدونید!

اصلاح سوال

میگن منظورشون اینه که میشه در مورد ننه خاتمی بیشتر صحبت کنیم یا نه؟

سوال شده که در خلال این زمان اگر درباره ننه خاتمی سوالی باشه جواب میدیم یا نه؟ سوالی اگر باشه میتونیم در حد دانسته های خودمون جواب بدیم. اما در مورد ننه خاتمی بعید میدونم دیگه بحثی باقی مونده باشه.

من مطمئنم الان یک عده زیادی منتظر میمونن ببین بعد از انتخابات مجلس من اون مساله رو درباره ننه خاتمی میگم یا نه. به اون عده باید از همین الان بگم که کور خوندین. من تا انتخابات مجلس هرگز این مساله رو درباره ننه خاتمی به زبان نخواهم آورد. و بعد از انتخابات هم حتما اون رو بیان خواهم کرد.

در مورد آزادی بیان و ربط اون به خاتمی و اینکه اگه خاتمی نبود الان من خودم شخصا به سادگی نمیتونستم درباره ننش صحبت کنم هم واقعا مساله پیچیده میشه اما به هر حال خاتمی اهمیتش در آزادی بیان خودش زیر سوال هست حالا هر کس دیگری که باعث شده آزادی بیان تو این مملکت بوجود بیاد. حالا مثلا منو همین فردا بیان کرکره ام رو بکشن پایین، به هر حال همین یه بار که تونستم بنویسم! این از اون اصول اسلامی هست که بار اول به کسی کاری ندارن. خودش خیلی مترقی هست!

ضمنا

ضمنا در مورد ننه خاتمی یه مطلب دیگه هم هست که الان نمیتونم بگم موکول میکنم به بعد انتخابات مجلس...

پیام من به ننه خاتمی

ای که احمدی نژاد به عزات نشست مثل ننه هوگو چاوز، ای که بد دهنم بهت حتی تو قبر لنگه عمله های پسرت. میدونم که رحیم مشایی خیلی ناراحت شد دغ کردی بعد رفتنش. میدونم که اینقدر پشت سر این و اون غیبت کردی تا پسرت یه پخی شد. اما اینو بدون. همه اون انجوجک هایی که واسه پسرت موش میدوونن به همراه ننه هاشون به قدری پشت سر این و اون مهمل گفتن که دیگه این خراب شده اصلا نیازی به رییس جمهور نداره!

اخیرا (خندوانه!)

اخیرا برنامه ای در تلویزیون جهت پخش کردن آهنگ و دست زدن و احتمالا افزایش آزادی اجرا شده. من به علاقه مندان این برنامه همینجا اعلام میکنم هرکی خواست بیاد من خودم 10000 تا از این آهنگا رو ام پی تری دارم خودم. حالا از من نمیخواید بگیرید، اینترنت که هست، خودتون برید دانلود کنید. از اینترنت و دانلود هم بدتون میاد دندتون نرم، همون دلقک دزدیو نگاه کنید تو تلویزیون که آهنگ میزاره بقیه دست میزنن!

پیام خیلی جدی من به خاتمی

اکشال نداره، اولا که میسی به خاطل تمامی کالای باطلت. دوما که بازم اکشال نداله، شاگلد اول نشدی، اما حالا دیگه میتونی بدون رودروایستی حوزه با خیال راحت گورتو گم کنی و ما هم بتونیم مثل بچه آدم کفه مرگمونو بذاریم هر غلطی دلمون خواست بکنیم به جای اینکه تو از طرفمون همه جا گند بزنی! مفهوم شد؟

HIGH IS THE WAY BUT ALL EYES ARE ON THE GROUND...

خندوانه

همچین مزه میداد اون ترد خوشمزه که چش بسته میگفت مزمزه!

بیرادر من خوایر من

دوستان بیرادران، خوایران، دیست اندیرکاران، هیمه و هیمه، یی میشتریی میخواویم بیرای استیقلال هیر کی پیل دیره بیده...

دیتابیس

دیتابیس چیزی است که در آن اکس با اکس رابطه many to many داره!

مهستی

مثل تموم عالم حال منم خراب خرابه خرابه خرابه

مثل تموم بختا بخت منم تو خوابه تو خوابه تو خوابه

سنگ صبورم اینجا طاقت غم نداره نداره نداره

طاقت این که پیشش گریه کنم ندراه نداره نداره

حالی واسم نمونده / دنیا برام سرابه

داد میزنم که ساقی میخونه بی شــــــرابـــه

یادی نکردی از من رسم رفاقت این نیست

اشکی برام نریختی عشقو و صداقت این نیست

دشمن راه دورم درد دلم زیاده

جاده به جز جدایی هیچی به من نداده


کج کلاه خان

یکی نیست به گوگوش بگه تو که میگی ابرو به من کج نکن کج کلاه خان یارمه خیلی به مذاق نسل جوان خوش نمیاد! تف تو روح کج کلاه خان. ما خودمون همه حال کج کلاه خانو میگیریم!

سماواتی

یک شخصیت مجازی داشتیم به نام سماواتی که هروقت معلم بدون لیست سر کلاس میومد مثلا معلم جایگزین موقت، ازش به عنوان شخص خاطی استفاده میکردیم. یه بار معلم انشا به یه پسره ته کلاس گیر داد که کیه داره تو کلاس شلوغ میکنه؟ این معلم انشا هم همون معلم انشایی بود که من یه انشا رو براش دوبار خونده بودم و یه بار بهم هفده داده بود و یه بار بهم نوزده! خلاصه گیر داد که کیه داره شلوغ میکنه. همکلاسی ما گفت سماواتی! گفت سماواتی کیه؟ دو سه بار داد زد سماواتی! سماواتی! کسی جواب نداد! بعد به پسره گفت سماواتی رو نشون بده! پسره گفت سماواتی غایبه! معلم گفت چی؟ غایبه؟ بعد با لگد افتاد دنبال پسره و لگدش هم خورد زیر نیمکتشون و پاش درد گرفت. پسره هم که لگد دیده بود از روی همه میزا دوید و از کلاس رفت بیرون! چندین بار به این معلم توپ آلومینیومی از پشت به تخته وقتی داشت روی تخته مینوشت پرتاب شد. چند بار وقتی داشت چرت میزد بچه ها محکم میکوبیدند روی میز و برق از سه فاز کله اش میپرید. چندین بار در انشاهایمان مطالبی را از اشخاصی مانند علی دایی و کریم باقری و یورگن کلینزمان و پیتر اشمایکل استفاده کردیم. من و یکی از همکلاسی هایم تحت نام کریم باقری یک بار از کلاس خارج شدیم! به هر حال هیچکدام از مطالبی که ما از این افراد نقل کردیم صحت نداشتند چرا که اکثرشان جملاتی حکیمانه بودند که خودمان نوشته بودیم.

یه همکلاسی هم داشتیم یه روز جوگیر شده بود به جاش اول انشا نوشته بود:"قلم دوان دوان آمد. گفت بنویس. گفتم چه بنویسم؟ گفت انشایی درباره ..... بنویس." اینو هم از همون اول خیلی غرا ادا کرده بود که ابداع کننده این نوع شروع مزخرف انشا من هستم. چون به طور کلی جملش به موضوع انشا به جز اسمش هیچ ربط دیگه ای نداره. موضوع انشا رو هم که یه بار همون اولش مینویسن! شاید به هر حال اون دوران یک جور تکنیک نویسندگی میفتاده. یا شاید باید انشاهایی که با این عبارتها شروع میشدن طور دیگه ای دسته بندی بشن! خلاصه ...

اکنون که قلم در دست میگیرم

برای بار اولی که تو زندگیم شنیدم یکی گفته بود:"اکنون که قلم در دست میگیرم و انشای خود را درباره ..... میخواهم بنویسم. دلم میخواهد بگوید..." خلاصه این همکلاسی ما بیششتر احساسشو توضیح داده بود تا اینکه انشا نوشته باشه! من هم که بیشتر توی انشاهام همه مسائل رو نقد ادبی میکردم. به همه چی ایراد میگرفتم و روش درست همه چیزو هم توضیح میدادم!

تحصیلات من

آخر سر یه روز در حال پیری کل نوه هامو دورم جمع میکنم بهشون میگم عزیزان من، من در دوران جوانی کارهای خیلی بزرگی تو علم کردم، اگه از دانشگاه پرت نشده بودم بیرون الان نمیدونم چی میشد...

کار بزرگ امام حسین این هست، که با توجه به شرایط موجود که بسیار فاجعه بوده و با امام حسین هم بد بوده به شدت! یعنی بنده خدا امام حسین درسته که اون وضعیت افتضاح بوده، اما تقصیری در افتضاحی وضعیت نداشته بلکه با افتضاحی وضعیت مخالف بوده! در اون شرایط چون تحمل اون زندگی رو به طور کلی اشتباه میدونسته چون در گذشته خودش به اوجی رسیده بوده که دیگه ضرروری نمیدیده در اون شرایط بخواد ذلت رو زیر بارش بره، حرکتی کرده که تشخیص رفتار نادرست دشمن رو بسیار ساده میکنه! یعنی دشمن اگر آدم خوبی بود، با اون عده آدم کم که خیلی مضر هم نبودن، اون کارو نمیکرد!!!

پیام من به دیگران

بابا این چه وضع مسخره ایه؟ شما چطوری میتونید خودتونو تحمل کنید؟

محمدعلی

به محمد علی میگم تاحالا کفشدوزک دیدی؟ میگه اینجا نه ولی تو پارکم دیدم. میگم من بچه بودم خودم اینجا لوبیا میکاشتم بیا تو هم لوبیا بکاریم. میگه چطوری از لبه باغچه میرفتی بالا؟ براش توضیح میدم. میگه چطوری باید رفت بالای دیوار؟ میگم میشه از در رفت بالا بعد این جعبه برقو که دوتاپیچ داره فقط به هیچی بند نیستو نشون میدم. بعد میگم پاتو بعدش میذاری رو این و بعد میری بالای دیوار. میگه بسه دیگه از در بیا پایین. بعد میگه تو خودت مثل کفشدوزک میمونی!

در دور دوم مسابقات کله ملق ورزشکاران ما صاحب دو مدال برنز و شش مدال نقره شدند. به گزارش همکارمان در تمامی اوزان دیگر حداقل در هر وزن یک ورزشکار از کشوری دیگر وجود داشت که به نوع خیلی متفاوتی کله ملق زده و مدال طلا را بدست آورده بود. کله ملق های حریفان از تکنیک ویژه ای برخوردار بود که فدراسیون کله ملق به خبرنگاران اعلام کرد. طبق اعلام رییس فدراسیون کله ملق، ضمن ابراز خرسندی از دریافت مدالهای فراوان در رشته کله ملق، برای یادگیری و آموزش این تکنیک ویژه به کله ملق کاران کشورمان ابراز امیدواری کرد. مربیان کله ملق هشت کشور دیگر که کله ملق کارانشان در اوزان مختلف مدال طلا گرفته بودند گفتند قرار است سال دیگر از تکنیک پیشرفته دیگری استفاده کنند که کله ملق کاران کشورمان حتی با وجود یادگیری تکنیک ویژه جدید نخواهند توانست شکست داد. دبیر فدراسیون کله ملق نیز از برنامه ریزیهای بلند مدت این فدراسیون برای اختراع تکنیکهای جدید کله ملق خبر داد!

رفتار مناسب سیاسیون ما

سیاسیون اول: من میخوام این قضیه نشست لوزانو دربارش با حسین ابلیس صحبت کنم. ببین ما زیاد وقت نداریم. نمیتونیم غیر از حسین ابلیس رو کس دیگه ای حساب کنیم. سیاسیون دوم: حسین ابلیس مسلما قابل استفاده اس اما ما چطور میتونیم استفاده نکردن از هیچکس و زدبازیو توجیه کنیم. تازه یاس هم هست. فکر نمیکنی با توجه به وجود این اشخاصی که گفتم حسین ابلیس گزینه مناسبی برای این کار نباشه؟ سیاسیون اول: من مطمئنم که رپ فارسی از اهمیت خیلی بالایی برخورداره اما من مطمئن هستم که باید بتونیم هر رپری رو که بخوایم خودمون انتخاب کنیم. سیاسیون دوم: در بعضی موارد رپرهای دیگه به قدری کلفت هستن که رپر انتخابی رو شکست میدن. ما که نمیتونیم واقعا توی سیاست دلیل شکست اون رپر تو رپ فارسی رو توضیح بدیم. ضمنا شرایط حاکم بر رپ فارسی رو هم که ما نمیتونیم تغییر بدیم. فکر میکنم همه موافقن که رپ فارسی اوضاع و احوالش خیلی تعریفی نداره. سیاسیون اول: من دقیقا به همین دلیله که فکر میکنم باید از حسین ابلیس استفاده کنیم. سیاسیون دوم: حالا که اینطور میگی باشه به نظرم حسین ابلیس هم توی رپ فارسی خیلی کارای بزرگی کرده

دست های پشت پرده

فکر میکنم برای بار اول امیر قلعه نوعی بود که از دستهای پشت پرده صحبت میکرد. من خودم یکی از دستهای پشت پرده هستم و کاملا این ادعای او را تایید میکنم.

تجهیزات سایت فردو

به نظر من مهمترین مسئله در توافق هسته ای و بازدید بازرسان آژانس از سایت فردو، این هست که بچه ها قبل از بازدید پوست تخمه ها رو از رو زمین بردارن. چون همه میدونن بازرسان آژانس بهانه گیر هستند. وقتی بیان پوست تخمه هارو رو زمین ببینن فکر میکنن اورانیوم غنی شده اس بهمون گیر میدن و اونوقت خر بیار و باقالی بار کن!

طبع شعر

طبع شعرم گل کرده است

و تمامی اشتباهات گذشته ام را

دارم تکرار میکنم!


اشتباهات جبران ناپذیری

که تمامی ذهنیت مرا ساخته اند

و نگاههای بی مفهومی

که کاغذ دیواری دنیای گذران هستند


دنیایی آنقدر پهناور

که مرا از وجود بی وجود خود سرشار میکند

کتابی که به این زودی ها

نمیتوان تمام کرد


دردسرهای بیهوده ای که لیاقتشان را نداریم

و صداهای خسته ای

که دردمان را دوچندان میکنند


حرفهای پر التهابی

که ربطی به زندگی واقعی ما ندارند

و دستهای پنهانی

که حوصله شان از ما سر نمیرود!

این قافیه شعرش به آخر نمیرسد

اینبار خط به آخر دفتر نمیرسد


...


این لحظه های دمدمی به ما دم نمیدهند

این کار ناکسی ز ما سر نمیزند


...


این جمله ها جدا دگر حرفها جداست

این مدعی دگر حرف دیگر نمیزند

حسین ابلیس! (پدرخوانده رپ فارسی)

این آرد الک میخواد، این رسم فلکه...