آش. کاسه، و همانا ایشان ایمان نمی آوردند تا ایشان را ضربه فنی کرد. و سپس بعد از ضربه فنی ایشان گفتند حال آنکه به تو ایمان نمی آوریم چون تو ما را ضربه فنی کرده ای. و ما کسی را میشناسیم که تو را ضربه فنی کند. سپس ایشان کسی را پیدا کردند و او نیز کسی را پیدا کرد و او کسی که ایشان پیدا کرده بودند ضربه فنی کرد. و هنوز ایمان نمی آورند و همون آش و همون کاسه.
ای علامه حلی، ای المپیاد، ای که تو خودتو با من مقایسه میکنی، یه برنامه ای راه بندازم که از این به بعد بری خودتو با همشیره ات مقایسه کنی...
فک نکن حلفم دولوغه، وقتی میگم خیلی سلم شلوغه...
اگه میخوای نارنجک ببندم به خودم برم زیر تانک، چون دیگه این زندگیو نمیشه تحمل کرد...
فرصت زیستن را دست بسته دهان بسته گذشتم
دست و دهان بسته گذشتیم
و منظر جهان را تنها
از رخنه تنگ چشمی حصار شرارت دیدیم
و اکنون ...
آنک در کوتاه بی کوبه در برابر
و
آنک اشارت دربان منتظر!
دالان تنگی را که درنوشته ام
به وداع فراپشت مینگرم:
فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه
اما یگانه بود و هیچ کم نداشت.
پروژه طراحی و راه اندازی روبات احمق در آزمایشگاه علی الحق به بهره برداری انبوه رسید. به گزارش همکارانمان این روبات هرچی شما بگید از همون یه چی دیگه میگه...
یه مجسمه بلاهتی بسازم از این فاطی کماندوهایی که زیر گوشم فرت و فورت نق میزنن که دیگه کسی اینطوری مزاحم زندگیم نشه...
مثل روزهایی که جهنمیان به بهشتیان میگویند ما را تنها مگذارید و بهشتیان به ایشان میگویند دون لقتون و از هم سوا میشوند. گروهی مثل من به سمت رستگاری و گروهی مثل آنها به درک واصل میشوند.
همه دوستانی که به خاطر من با هم دعوا کردند، همه دوستانی که از من به خاطر من شکایت، اعتراض یا چیزی دیگر کردند. همه دوستانی که به من توهین کردند. همه دوستانی که درباره من توهین یا دعوا کردند. دوستانی که بی دلیل از من تعریف کردند و سایر دیگرانی که هر یک به نحوی در مورد من کاری کردند. همه و همه خاک بر سرتون.
در آستانه داربی بزرگ شهر تهران و پس از تساوی رضایت بخش استقلال در برابر تیراختور پیام من به خاتمی این است: دیگی که واسه ما نجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه...
شرتم تنگهههه، اگه سرحالم، اگه محکم و ورزشکارم واسه اینه که؟ شرتم تنگه. کیفم کوکه و دستام دیگه رفته از یاااادم، شرتم تنگه، اگه خوشحالم، اگه محکم و بی عارم واسه اینه که؟ شرتم تنگه. اگه خالخالم اگه عاشق رفسنجانم واسه اینه که؟ شرتم تنگه...
غایت حکومت در نهایت یکی از این چند چیز است: حماقت، جنگ و خونریزی، چاپیدن دیگران، گشادی، عقده گشایی و سایر صفات رذل بشری. به گفته نیچه، انسان بندی است کشیده میان حیوان و ابر انسان.
از کاه کوه ساختن یعنی همان کاری که میکنند روز و شب و چرا باید از کاه کوه ساختن آنقدر به ضرر قشر فرهیخته تمام شود؟ مگر لزومی دارد در دنیا که پروفسور ریاضیات از حل یک معادله ساده دو مجهولی عاجز باشد؟
یکی از مزایای تکراری بودن همه چیز در زندگی آن است که کلی آدم تکراری در زندگی وجود دارند. همه چیز بیخود و بیجهت است. و کلی حرف بیهوده در دنیا وجود دارد. یکی دیگر از مزایای تکراری بودن همه چیز آن است که آدم به کلی مطمئن شود راه نجاتی برای بهبود اوضاع وجود ندارد. یکی دیگر از مزایای تکراری بودن همه چیز آن است که اگر خدای ناکرده کسی کاری غیر تکراری کرده باشد آنوقت بتواند با خیال راحت تا آخر عمر تکراری بمیرد. یکی دیگر از مزایای تکراری بودن همه چیز آن است که بعدا احتمالا چیزهای غیرتکراری جدیدی مثلا آب نبات خروس دار، یا آدامس کشی، یا چیزهایی از این قبیل اهمیت ذاتی فراوانی پیدا کنند و ارزش کوتوله های سیاسی را بیش از پیش افزایش دهند.
اینجوری که نیومد، شاید برم حرم ره رو لیس بزنم بیاد!
دیگه هرچی نباشه، حتی عمه من هم تو قبر فهمید که باید ابولفضل پورعرب رو توی آلماآتی پایتخت قزاقستان پیدا کرد یه گوشمالی حسابی بهش داد! شاید چون پورعربه ولی پ تو حروف عربی نیست، شاید به خیلی دلایل دیگه...
پینوشت: شاید همه به خاطر فیلم شوکران، که در اون هدیه تهرانی رو صیغه کرده بود اما به احساسات هدیه تهرانی توجه نکرده بود