در جای دیگر میفرماید:
ای شاس من
این شاس من
ای وای بر بی شاس من
شاسم دگر بی شاس شد
از شاس سرنشناس شد
آن شاس بی شاسش بگو
شاسی سلامت میکند
شیشش بگو
هفتش بگو
شیشه شکستش را بگو
کاهش بگو
آهش بگو
آن گاو نر بی شاس شد
ای شاس سرگردان بدی
آن شاس با مسان بدی
از شاس بیگاهش بگو
از کار شهشاسش بگو
ای شاس دیگرگون شدی
مایه تعجب دیگران شدی
آن شاس دیوانست او
او شاس بی شاس است او
او را بگو، او را بگو
گل گل بلا، گول گول گرا
ای گوگول قشنگم بیا دورت بگردم!
همه کس طالب شاس است
چه بلبل چه پلنگ
همه جا خانه شاس است
چه مسجد چه فرنگ
همه کس اسکل ناز است
همش شاس نهان است
شلم شوربا شدی ای شاس
چرا شاسکول نبود آن کس؟ ()
شاسی به در میکده روزی رفت
سرگشته و حیران
گفت ساقی مددی کن
ساقیا دست تو خوب است
دست من خوب نیست
ساقیا رحمی کن
ساقی گفت؟